antipestilential
آنتی‌پستیلنتال به اقداماتی اشاره دارد که برای جلوگیری از بیماری‌های واگیر و حفظ سلامت عمومی طراحی شده‌اند.
antipestilently
عبارت آنتی‌پستیلنت به نحوه‌ای اشاره دارد که با دقت و به طور مؤثر برای جلوگیری از شیوع بیماری‌هایی عمل می‌شود.
antipetalous
آنتی‌پتالوس به ویژگی‌هایی اشاره دارد که در آن گل‌ها فاقد پتوله هستند.
antipewism
مقابل‌پیوئی، نظریه‌ای در معماری است که بر حرمت و امنیت در برابر رسمی‌گرایی تأکید دارد.
antiphagocytic
ضد بلعکی به خصوصیت هایی اطلاق می‌شود که از بلعیده شدن سلول‌ها یا باکتری‌های خارجی توسط سلول‌های ایمنی جلوگیری می‌کنند.
antipharisaic
ضد فرسا به انتقاد از نگرش‌ها یا رفتارهای فرساوی اشاره دارد.
antipharmic
ضد دارویی به ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که اثرات مخرب یا نامطلوب داروها را کاهش می‌دهد.
antiphase
ضد فاز اشاره به حالت‌هایی دارد که دو یا چند موج یا نوسان در وضعیت کاملاً مخالف یکدیگر قرار دارند.
antiphylloxeric
ضد فیلکسر به ویژگی‌هایی اشاره دارد که به محافظت از گیاهان در برابر آفات خاص مانند فیلکسر کمک می‌کند.
antiphilosophy
ضد فلسفه، فلسفه‌ای است که به نقد یا رد فلسفه‌های سنتی و اصول آنها می‌پردازد.
antiphilosophic
دارای خصوصیات و ویژگی‌های ضد فلسفه، معمولاً در نقد فلسفه یا استدلال‌های فلسفی.
antiphilosophical
مربوط به یا حاوی انتقادات یا انکار فلسفه‌ها و مفاهیم فلسفی.
antiphilosophically
به شیوه‌ای که انتقادات یا انکار فلسفه‌ها را شامل می‌شود.
antiphilosophies
مجموعه‌ای از فلسفه‌ها و ایده‌های انتقادی که به رد فلسفه‌ها یا فلسفه‌های ایده‌گذار می‌پردازند.
antiphilosophism
حرکتی یا دیدگاهی که بر نقد و رد فلسفه‌های سنتی تمرکز دارد.
antiphysic
آنتی‌فیزیک به بررسی و نقد اصول و مفاهیم فیزیک می‌پردازد و به چالش‌های آن می‌انجامد.
antiphysical
آنتی‌فیزیکی به صفات یا خصوصیات مرتبط با مخالفان فیزیک اشاره دارد.
antiphysically
به‌صورتی که با اصول فیزیک در تضاد باشد.
antiphysicalness
حالت یا کیفیت بودن در تضاد با اصول فیزیک.
antiphysician
شخصی که به چالش کشیدن اصول و روش‌های معمول پزشکی و علمی می‌پردازد.
antiphlogistian
نظریه و انتقادی به مفهوم احتراق و مواد احتراق و خودآتش‌زنی.
antiphlogistic
دارو یا ماده‌ای که به کاهش یا جلوگیری از التهاب کمک می‌کند.
antiphlogistin
ماده‌ای که در درمان التهاب به کار می‌رود.
antiphona
نوعی متن موسیقایی که به‌عنوان پاسخی به خواندن خوانده می‌شود.
antiphonally
به روشی که در آن دو گروه به صورت متناوب پاسخ می‌دهند یا می‌خوانند.
antiphoner
کتابی که شامل متون آنتی‌فونا است.
antiphonetic
مربوط به آنتی‌فونا یا سبک آنتی‌فونی.
antiphonic
آنتیفونیک، صفتی است که به سبکی از موسیقی اطلاق می‌شود که در آن دو گروه یا صدا به صورت متناوب با یکدیگر می‌خوانند.
antiphonical
آنتیفونیک، صفتی است که به ویژگی‌های مربوط به آنتیفون‌ها اشاره دارد و معمولاً در زمینه موسیقی استفاده می‌شود.
antiphonically
به شیوه‌ای که به طور متناوب و تغییر پذیر بین صداها یا گروه‌ها باشد اشاره دارد.
antiphonies
آنتیفون‌ها، اشعار یا تصنیف‌هایی هستند که به صورت متناوب خوانده می‌شوند و معمولاً در عبادت‌های مذهبی استفاده می‌شوند.
antiphonon
آنتیفونون، در نظریه موسیقی به لایه‌های پیچیده‌ای از صداها اشاره دارد که می‌توانند به صورت متناوب پخش شوند.
antiphrases
آنتی‌فراس‌ها، عباراتی هستند که در آنها معنی‌های متضاد به کار می‌رود، به ویژه برای بیان کنایه یا طنز.
antiphrasis
آنتی‌فراسیس استفاده از واژه‌ای است به معنای مخالف آن برای ایجاد تأثیر طنزآمیز یا کنایی.
antiphrastic
مربوط به آنتی‌فراسیس که در آن واژه‌ای به معنای مخالف آن به کار می‌رود.
antiphrastical
مربوط به گفته‌های آنتی‌فراستیک، که مفهوم معکوس کاربرد دارد.
antiphrastically
به صورت آنتی‌فراستیک، به‌کارگیری واژه‌ای به معنای مخالف آن.
antiphthisic
دارویی که برای درمان بیماری سل و عوارض آن استفاده می‌شود.
antiphthisical
مربوط به دارویی که برای درمان سل استفاده می‌شود.
antipyic
آنتی‌پیک به داروهایی اطلاق می‌شود که به کاهش تب کمک می‌کنند.