eroticomaniacal
مربوط به فردی که به شدت به امور جنسی و اروتیک علاقهمند است.
erotics
ادبیات یا هنرهایی که موضوعات جنسی و حسی را بررسی میکنند.
erotylid
نوعی سوسک که متعلق به خانواده اروتیلیده است و به خاطر رفتار و جفتگیریاش معروف است.
erotylidae
خانوادهای از سوسکها که معمولاً به خاطر رنگهای جذاب و رفتاری خاص شناخته میشود.
erotisms
مفاهیم، آثار یا تجربیات مربوط به لذت جنسی.
erotization
اروتیزه کردن به فرآیند کشاندن جنسی بیشتر عناصر و ویژگیها در یک محیط یا اثر هنری اشاره دارد.
erotize
اروتیزه کردن به عمل دادن رنگ و عواطف جنسی به یک اثر یا داستان اشاره دارد.
erotized
حالتی است که در آن مفاهیم یا تصاویری با عواطف جنسی مشخص میشود.
erotizing
فرآیند به کار بردن عواطف و ویژگیهای جنسی در یک اثر یا فعالیت اشاره دارد.
erotogeneses
به فرآیندها و مکانیسمهای ایجاد و توسعه جذابیتهای جنسی و میلهای جنسی اشاره دارد.
erotogenesis
فرآیند پدید آمدن و توسعه انگیزشهای جنسی و تمایلات جنسی را توصیف میکند.
erotogenetic
عوامل اروتوژنتیک به عوامل زیستی و روانی اشاره دارد که باعث برانگیختگی جنسی میشوند.
erotogenicity
اروپتوژنتی به کیفیت یا قابلیت تحریک جنسی یک شیء یا خبرت اشاره دارد.
erotographomania
اروپتوگرافومانیا به وسواس نوشتن درباره موضوعات جنسی اشاره دارد.
erotomaniac
اروپتوما نیای به فردی اشاره دارد که به طور نادرست تصور میکند که کسی به او عشق ورزیده است.
erotomaniacal
اروپتوما نیاک به توصیف رفتار یا احساساتی اشاره دارد که به توهم عشق منجر میشود.
erotopath
اروپتوپات به فردی اشاره دارد که در واکنش به تحریکات جنسی دچار مشکلات عاطفی میشود.
erotopathy
اروتوپاتی، به معنای وضعیت یا اختلالی که در آن تمایلات جنسی به صورت غیرعادی یا غیر قابل کنترل بروز میکند.
erotopathic
به وضعیت، حال یا ویژگیهایی مربوط میشود که به اختلالات جنسی و تمایلات غیرعادی مربوط میشود.
erotophobia
ترس غیرمنطقی از تمایلات جنسی یا روابط جنسی.
erpetoichthys
نوعی ماهی آب شیرین که در برخی از مناطق خاص زندگی میکند و دارای ویژگیهای منحصر به فردی است.
erpetology
علم مطالعه خزندگان و دوزیستان و ویژگیهای آنها.
erpetologist
متخصصی که به مطالعه خزندگان و دوزیستان میپردازد.
errability
قابلیت خطا، به معنای احتمال بروز خطا یا اشتباه در عملکرد یا نتیجه یک سیستم یا فرآیند.
errable
قابل خطا، توصیف کننده چیزی که امکان اشتباه در آن وجود دارد.
errableness
قابلیت خطا، کیفیت یا وضعیتی که در آن چیزی ممکن است خطا بکند.
errabund
خطاگرا، به معنای تمایل به اشتباه کردن به طور مکرر.
errancy
خطا، حالتی که مرتبط با اشتباه یا انحراف از حقیقت است.
errancies
خطاها، اشتباهات یا انحرافات در نتیجه یا دادهها.
errantia
ایرانتی، نوعی نرمتن دریایی که به صورت آزاد و متحرک در آبهای دریا زندگی میکند.
errantly
به طور نادرست و اشتباه، به طریقی که باعث بدفهمی یا اشتباه شود.
errantness
حالت یا ویژگی نادرست بودن، غلط یا اشتباه.
errantry
سفرهای نادرست، به ویژه در جستجوی ماجراجویی و غلبه بر چالشها.
errantries
سفرهای متعددی که با هدف ماجراجویی و کشف دنیای جدید انجام میشود.
errants
کسانی که در جستجوی ماجراجویی و کشف دنیای جدید سفر میکنند.
erratas
اشتباهات چاپی یا تصحیحات که در متن اولیه مشاهده میشود.
erratical
نشان دهنده رفتار یا عملکرد نامنظم و غیرقابل پیشبینی.
erraticism
ویژگی یا حالت رفتار ناهمسان و غیرقابل پیشبینی.