expostulatory
انتقادی، مربوط به بیان اعتراض و نارضایتی.
exposture
نقد یا اعتراض به یک وضعیت، مخصوصاً به صورت عمومی.
expoundable
قابل توضیح، قابلیت تفسیر و روشن شدن دارد.
expounder
مفسر، کسی که توضیحات و تفسیرهای عمیق ارائه می‌دهد.
expounders
مفسرین، افرادی که توضیحات و تفسیرهای عمیق ارائه می‌دهند.
expreme
شدید، فوق‌العاده، به معنای بالا یا نهایتی.
expressable
قابل بیان، قابلیت اظهار یا نمایش دارد.
expressage
بیان، طریقه‌ی اظهار و انتقال یک ایده یا احساس.
expresser
بیان‌کننده، کسی که احساسات یا ایده‌ها را بیان می‌کند.
expressibility
قابلیت بیان، توانایی برای بیان احساسات یا افکار به وضوح.
expressible
قابل بیان، توانایی برای بیان شدن.
expressibly
به روشنی، به‌وضوح بیان شدن.
expressio
بیان، نحوه ابراز احساسات یا افکار.
expressionable
قابل بیان، توانایی برای ابراز شدن.
expressional
بیانی به معنای نمایانگر احساسات یا حالت‌های عاطفی است، و معمولاً در هنر و مکالمه به کار می‌رود.
expressionful
پر از بیان، به ویژه در مورد احساسات یا اندیشه‌ها، و معمولاً در هنر یا مکالمه استفاده می‌شود.
expressionistic
بیانی، مربوط به سبک هنری که تلاش دارد احساسات را به شیوه‌های خاص و اغراق‌آمیز نشان دهد.
expressionistically
به شیوه‌ای بیانی، به روشی که احساسات عمیق و شدید را ابراز می‌کند.
expressionlessly
بدون بیان احساسات، معمولاً به حالتی اطلاق می‌شود که در آن احساسات به وضوح نشان داده نمی‌شوند.
expressionlessness
عدم ابراز احساسات، حالتی که در آن هیچ نشانگری از احساسات وجود ندارد.
expressively
به صورت بیانی و با احساس، به نوعی که عواطف و حالت‌ها به وضوح ابراز شوند.
expressivism
مکتبی در هنر و ادبیات که بر احساسات و عواطف به جای واقعیت تأکید می‌کند.
expressivity
قدرت بیان احساسات و عواطف به طور واضح و قابل فهم.
expressless
بدون احساس یا بیانی، در جایی که عواطف یا حالت‌ها واضح نیستند.
expressman
شخصی که مسئول تحویل سریع و مؤثر پیام‌ها و بسته‌ها است.
expressmen
جمع کلمه اکسپرسمَن که به افرادی اشاره دارد که خدمات تحویل سریع ارائه می‌دهند.
expressness
صراحت، حالت یا وضعیتی که در آن احساسات یا افکار به وضوح و بدون ابهام بیان می‌شوند.
expressor
بیان کننده، فردی که احساسات یا افکار خود را به وضوح و عیان بیان می‌کند.
expressure
طریقۀ بیان، شیوه‌ای که فرد احساسات یا تفکرات خود را با استفاده از بدن و بیان منتقل می‌کند.
exprimable
قابل بیان، اشاره به این مطلب که یک فکر یا احساس می‌تواند به روشی واضح و دقیق ابراز شود.
exprobate
نکوهش کردن، فراخواندن یا سرزنش کردن به خاطر رفتارهای نادرست.
exprobrate
برگرفتن، از کسی انتقاد و نکوهش کردن، معمولاً به عنوان قضاوت.
exprobration
نقد یا ملامت به دلیل رفتار یا کار اشتباه کسی.
exprobratory
نقدکننده یا ملامت‌کننده، اشاره به حالتی که در آن افراد به انتقاد می‌پردازند.
expromission
اعطای یا اختصاص میسر به اموالی یا منابع مالی.
expromissor
اعطا کننده، شخص یا نهادی که منبع یا اختیاراتی را به دیگران اعطا می‌کند.
expropriable
چیزی که می‌تواند به تصرف دولت یا نهادهای دیگر درآید.
expropriator
شخص یا نهادی که اقدام به تصرف املاکی می‌کند، معمولاً به نمایندگی از دولت.
expropriatory
تجزیه‌کننده به اقداماتی اطلاق می‌شود که به موجب آن یک نهاد دولتی یا عمومی، اموال خصوصی را برای استفاده عمومی تصرف می‌کند.
expt
اختصار آزمایش که به بررسی و آزمون نظریه‌ها یا فرضیه‌ها اشاره دارد.