fcp
FCP مخفف 'First Contentful Paint' است و به زمان لازم برای نمایش اولین محتوا در صفحه وب اشاره دارد.
fcs
FCS مخفف 'Frame Check Sequence' است و برای تشخیص خطا در دادههای منتقل شده در شبکهها استفاده میشود.
fdname
fdname نامی است که به یک فیلد خاص در پایگاه دادهها اشاره دارد.
fdnames
fdnames مجموعهای از نامهای فیلدها در یک پایگاه داده است.
fdtype
fdtype نوع دادهای را مشخص میکند که یک فیلد در پایگاه داده میتواند داشته باشد.
fdub
fdub یک شناسه منحصر به فرد است که به یک رکورد در پایگاه داده اشاره میکند.
fdubs
fdubs، به معنای موفقیت یا پیروزی در یک بستر غیررسمی، معمولاً در بازیها یا فعالیتهای دیگر به کار میرود.
feaberry
feaberry، نوعی توت یا طعم خاص که معمولاً در نوشیدنیها و دسرها استفاده میشود.
feague
feague، به معنای دستکاری یا بهبود ظاهر چیزی برای فروش بهتر.
feak
feak، به معنای نقطه اوج یا بخش مهم یک بحث یا موضوع.
feaked
feaked، به معنای تغییر یا اصلاح یک برنامه یا استراتژی.
feaking
feaking، به معنای دستکاری یا تلاش برای کنترل یک وضعیت.
feal
وفادار به معنای داشتن قلب و روحی وفادار و آماده برای کمک به دیگران.
fealties
سوگند به وفاداری و وفای به عهد به شخص یا مقام بالا.
fearable
قابل ترس به معنای آنچه که میتوان از آن ترسید یا نگران بود.
fearbabe
ترسوی کوچک به مخاطبی اشاره دارد که به راحتی میترسد.
fearedly
به صورت ترسناک و با احساس ترس عمل کردن.
fearer
کسی که از چیزی میترسد، به صورت خاص کسی که در مواجهه با موقعیتهای ترسناک واکنشهای ترس نشان میدهد.
fearers
افرادی که دچار ترس یا اضطراب هستند.
fearfuller
کسی که حتی بیشتر از حد طبیعی احساس ترس میکند.
fearfulness
حالت یا ویژگی ترسیدن، احساس عدم امنیت یا ترس.
fearnaught
فیرناگت، شخصی که هیچ ترسی ندارد و در مواجهه با خطرات یا چالشها از خود ترسی نشان نمیدهد.
fearnought
فیرناگت، شخصی که در مواجهه با خطر و تنش از خود ترس نشان نمیدهد.
fearsomely
به شکل ترسناکی، به نحوی که باعث ایجاد ترس یا وحشت شود.
fearsomeness
ویژگی ترسناک بودن، هنگامی که چیزی به شدت ترسناک یا وحشتآور است.
feasance
انجام صحیح، به انجام وظیفه یا مسئولیت گفته میشود.
feasances
چندین انجام صحیح، اشاره به اجرای تعدادی وظیفه یا مسئولیت دارد.
feasant
دهقان، کشاورزی که در زمینهای خود کار میکند و معمولاً زندگی فقیرانهای دارد.
fease
اصطلاحی برای بهبود یا تعمیر چیزی.
feased
فعل گذشته 'fease' که به معنی تعمیر کردن است.
feases
فعل حال 'fease' به معنی تعمیر کردن است.
feasibilities
تحلیلهای مختلف درباره امکان انجام یا موفقیت یک پروژه.
feasing
Feasing به معنای برگزاری جشن و ضیافت است، جایی که افراد دعوت میشوند تا در کنار هم غذا بخورند و خوش بگذرانند.
feasor
Feasor به فردی اطلاق میشود که متعهد به انجام وظایف خاصی در یک قرارداد است.
feasten
Feasten به معنای برگزاری یک ضیافت یا جشن بزرگ است که معمولاً شامل غذا و شادی میباشد.
feaster
Feaster به شخصی گفته میشود که در مراسم یا جشنها به خوبی از غذا و جشن لذت میبرد.