flatlander
فلات‌نشین، به فردی اطلاق می‌شود که در ناحیه‌ای هموار یا بدون ارتفاعات زندگی می‌کند.
flatlanders
فلات‌نشینان به افرادی اطلاق می‌شود که در مناطق هموار زندگی می‌کنند و دارای فرهنگ خاصی هستند.
flatlet
فلتلت به یک فضای زندگی کوچک و مستقل اطلاق می‌شود که معمولاً در آپارتمان‌های بزرگ‌تر قرار دارد.
flatlets
فلتلت‌ها به عنوان واحدهای کوچکی از زندگی مستقل شناخته می‌شوند که برای اجاره در دسترس هستند.
flatling
فلتلینگ به معنی یک نوع ماهی کوچک و صاف است و همچنین می‌تواند به مفهوم سادگی اشاره کند.
flatlings
فلتلینگ‌ها موجودات خیالی و کوچک هستند که در داستان‌ها و بازی‌ها ظاهر می‌شوند.
flatlong
لفظی که به اشیاء یا قالب‌های صاف و کشیده اطلاق می‌شود.
flatman
شخصیتی خیالی که به عنوان مخلوق فلت و خاص در داستان‌ها توصیف می‌شود.
flatmen
جمع فلتمن، موجوداتی خیالی با خواص مشابه که در داستان‌ها یا بازی‌ها حضور دارند.
flatnesses
سطوحی که به صورت کاملاً صاف و بدون برآمدگی هستند.
flatnose
نوعی از موجودات که بینی صاف و خاصی دارند.
flattener
فلتنر به معنای ابزار یا عملی است که برای صاف کردن یا سطوح کردن استفاده می‌شود.
flatteners
فلتنرها به معنای ابزاری یا تجهیزاتی است که برای صاف کردن سطح‌ها به کار می‌روند.
flatterable
قابل فلت شدن به معنای این است که چیزی می‌تواند به حالت صاف تبدیل شود.
flattercap
فلتراکپ به معنای ابزار یا وسیله‌ای است که به کنترل و حفظ فشار در سیستم‌ها کمک می‌کند.
flatterdock
فلترداک به معنای سکویی است که برای صاف کردن یا کار بر روی سطوح استفاده می‌شود.
flatteress
فلترس به معنای فردی است که به دلایل مختلف و برای ارتقای موقعیت فرد دیگری تمجید می‌کند.
flatteringly
به‌طور تحسین‌آمیز، به معنای ابراز تمجید و تحسین به صورت مثبت و مودبانه.
flatteringness
محبت‌آمیز بودن، کیفیتی که نشان‌دهنده تحسین و تمجید است.
flatterous
محبت‌آمیز، به معنای پر از تحسین و تمجید، معمولاً به طور غیرصادقانه.
flatteur
محبت‌کننده، کسی که با تحسین و تمجید مداوم به دیگران نزدیک می‌شود.
flattish
کمی صاف، نه به یکی از حالات صاف یا شیب‌دار بودن.
flatulences
نفخ، خروج گاز از سیستم گوارشی که می‌تواند از لحاظ اجتماعی ناراحت‌کننده باشد.
flatulency
نفخ، حالتی است که منجر به تولید گاز در دستگاه گوارش می‌شود که معمولاً ناشی از بلع هوا یا تجزیه غذاها است.
flatulencies
حالت‌های متعدد نفخ که می‌توانند ناشی از عادات غذایی یا مشکلات گوارشی باشند.
flatulently
به سبکی که به همراه تولید گاز از بدن باشد، معمولاً در زمینه گفتار یا رفتار.
flatulentness
حالت یا ویژگی نفاخ بودن که ممکن است عوارضی از خود به جا بگذارد.
flatuosity
حالت یا ویژگی که به تولید گاز مربوط می‌شود و می‌تواند به عنوان موضوع خنده یا طعنه در نظر گرفته شود.
flatuous
فردی که عموماً نظرات سطحی و بی‌معنا می‌دهد، به طوری که ممکن است برای دیگران خنده‌دار باشد.
flatuses
عبور گاز از روده که معمولاً در طول هضم غذا تولید می‌شود.
flatway
مسیر یا جاده‌ای که سراشیبی یا ناهمواری نداشته باشد.
flatways
چندین مسیر یا جاده صاف.
flatwares
ظروف و وسایلی که برای سرو غذا استفاده می‌شوند.
flatwash
روش شستشویی که سطحی یکنواخت و صاف ایجاد می‌کند.
flatwashes
چند روش شستشویی که سطحی صاف و یکنواخت ایجاد می‌کنند.
flatweed
گلسنگ، نوعی گیاه کم‌ارتفاع که معمولاً بر روی زمین می‌روید.
flatwise
به حالتی که شیء به صورت افقی و صاف قرار گیرد.
flatwoods
جنگل‌هایی با درختان فشرده در مناطق با ارتفاع کم.
flatwork
کارهای ساختمانی که به ایجاد سطوح صاف و افقی مربوط می‌شود.
flatworks
کارهای ساختمانی و سطوح صاف که در پروژه‌های ساخت و ساز به کار می‌روند.