foining
فعل حال استمراری از فاین، به معنای حمله زدن.
foins
جمع کلمه فاین، به معنای شمشیرهای سبک در مسابقات شمشیربازی.
foys
فویز، به معنی مقدار کافی یا فراوان از چیزی به ویژه در زمینه غذا و خوراکیها است.
foysen
فویز، به معنای فرآوردههایی که از محصولاتی مانند غلات و دانهها به دست میآید.
foism
فویسم، اصطلاحی است که به باورها و اصول مرتبط با مصرف مواد غذایی اشاره دارد.
foison
فویسون، به معنی وفرت و فراوانی چیزی به ویژه در زمینه گلها و محصولات زراعی است.
foisonless
بدون فویسون، به معنای کمبود و عدم فراوانی چیزی است.
foisons
فویسون کردن، به معنای استفاده بهینه و مؤثر از منابع و تواناییها است.
foister
تحمیل کردن چیزی به دیگران به خصوص به طور غیرمستقیم یا با فریب.
foisty
بوی رطوبت و ناخواستنی، معمولاً به خاطر شرایط مرطوب.
foiter
فردی که دیگران را فریب میدهد یا شکلی از فریبکاری را به کار میبرد.
fokker
ترکیب انگلیسی برای نام یک شرکت هواپیماسازی معروف.
folacins
ماده مغذی که برای توسعه و عملکرد سلولها ضروری است.
folcgemot
فولکژموت، جمعی از افراد برای تبادل نظر و بحث در مورد موضوعات مشترک.
foldable
قابلیت جمع شدن یا کاهش حجم، معمولاً در مورد اشیاء طراحی شده.
foldage
تاشدگی یا چروکیدگی پارچه یا کاغذ، نشاندهنده ساختار و طراحی.
foldboat
قایق قابل تا شدن که برای راحتی حمل طراحی شده است.
foldboater
شخصی که از قایقهای تاشو برای تفریحات آبی استفاده میکند.
foldboating
فعالیتی که شامل استفاده از قایقهای تاشو در آب است.
foldboats
قایقهای تاشو، قایقهایی که به راحتی قابل تا شدن و حمل هستند و برای فعالیتهای آبی استفاده میشوند.
foldcourse
مسیر تاشو، برنامه آموزشی که به آسانی قابل تغییر و انعطافپذیر است.
foldedly
بهطرز تاشو، به معنای انجام دادن چیزی به شیوهای که شامل تاشو کردن باشد.
folden
تاشده، به حالتی اشاره دارد که در آن چیزی تا شده است.
foldy
تاشو، اشاره به اشیایی که قابلیت تاشوندگی دارند.
foldless
بدون تاشو، به حالتی اشاره دارد که در آن چیزی دارای چین یا تاشدگی نیست.
foldskirt
دامن تاشو، دامنهایی که معمولاً از چند لایه یا چین تشکیل شدهاند و به راحتی جمع میشوند.
foldstool
صندلی تاشو، صندلیهایی که به راحتی قابل جمع شدن هستند و معمولاً برای استفاده در فضای بیرون طراحی شدهاند.
foldure
فولدور، ساختاری که دارای چین و پیچ و تابهای خاصی است و معمولاً در طراحیهای مدرن دیده میشود.
foldwards
به سمت جلو حرکت کردن یا رفتن، معمولاً با تاکید بر پیشرفت یا تلاش برای جلوتر رفتن.
fole
فولی، معمولاً نرمشی از مواد مختلف است که برای جذب و جلب توجه حیوانات در شکار استفاده میشود.
foleye
فولی، به معنای رویکرد یا ترفند خاصی است که در برنامهریزی و استراتژیها برای دستیابی به نتایج بهتر استفاده میشود.
folgerite
فولژرایت، کانی نادر و خاصی است که در پی برخورد شهابسنگها به زمین ایجاد میشود.
foliaceousness
برگشتگی به ویژگیهایی اطلاق میشود که مربوط به برگها و شکل آنها در گیاهان است.
foliaged
برگدار به حالتی اشاره دارد که در آن درختان یا گیاهان پوشش کافی از برگ دارند.
foliageous
برگدار به گیاهانی اطلاق میشود که دارای برگهای انبوه و سرسبز هستند.
foliages
برگها به مجموعهای از برگهای گیاهی اطلاق میشود که معمولاً برای دمیدن زندگی به محیط یا تزئین استفاده میشوند.
foliaging
برگدار شدن به فرآیند رشد و توسعهٔ برگها در گیاهان اطلاق میشود.
folial
فولیال به ساختارهای مربوط به برگها و شاخ و برگ گیاهان اشاره دارد.