hasteproof
مقاوم در برابر شتاب، به معنای توانایی تحمل فشار و اجرا بدون اشتباه یا نقص به ویژه در شرایط اضطراری.
haster
کسی که معمولاً در انجام کارها یا تصمیمگیریها عجله میکند و ممکن است در نتیجه دقت را فدای سرعت کند.
hastif
عجولانه، به معنای انجام کارها بدون تفکر کافی و به سرعت، که ممکن است به عواقب منفی منجر شود.
hastifly
به طور عجولانه، به معنای انجام کاری با سرعت بدون فکر کردن به عواقب آن.
hastifness
عجله، به معنای انجام کاری با سرعت بالا و بدون دقت که معمولاً منجر به خطا میشود.
hastifoliate
دارای برگها یا الگوهای رشد عجولانه، بهخصوص در آغاز فصلها.
hastiform
حالت یا شکلی که شکل چنگکی یا تیز دارد، معمولاً در مورد نقاط و برگها استفاده میشود.
hastile
که به شکلی پرشور و پرجزئیات ساخته شده است، معمولاً برای توصیف دکوراسیون یا هنر.
hastilude
یک نوع نمایش یا مبارزه که در آن نبردهای سنتی دوباره به تصویر کشیده میشود.
hastiness
عمل یا حالت سریع و بیفکری، که نتیجههای ناخواسته را در پی دارد.
hastings
شهری در انگلستان که به خاطر تاریخ و سواحلش شناخته شده است.
hastingsite
محل و نقطهای که باستانشناسی در آن صورت میگیرد و برای تحقیق در مورد تاریخ خاص مهم است.
hastish
Hastish به معنی بیدقت و عجولانه است، به طور خاص در توصیف رفتار یا گفتار.
hastive
Hastive به معنای عجول و بدون تفکر است، به ویژه در زمینه تصمیمگیری.
hastler
Hastler به کسی اطلاق میشود که به دلیل عجله، کارها را به نحو غیر اصولی انجام میدهد.
hastula
Hastula به بخشهای کوچک و استخوانی در بال و بدن پرندگان اشاره دارد.
hatable
Hatable به ویژگیهایی اطلاق میشود که موجب تنفر شوند.
hatbrim
Hatbrim به لبه کلاه اشاره دارد که از عناصر محافظت میکند.
hatbrush
برس کلاه، ابزاری برای تمیز کردن و نگهداری کلاههاست.
hatchability
قابلیت جوجهدرآمدن، به وضعیتی اطلاق میشود که در آن تخمها میتوانند به جوجه تبدیل شوند.
hatchable
قابل جوجهدرآمدن، به تخمهایی اطلاق میشود که پتانسیل تبدیل شدن به جوجه را دارند.
hatcheck
چک کلاه، نشان یا برچسبی است که هنگام سپردن کلاه در یک مکان به شما داده میشود.
hatcheler
کلاهساز، فردی است که تخصص در ساخت و طراحی کلاه دارد.
hatcheller
کلاهساز، شخصی است که در ساخت و تنظیم کلاهها تخصص دارد.
hatcher
جوجهکش، فردی که مسئول پرورش جوجهها از تخمگذاری تا بیرون آمدن آنها از تخم است.
hatcheryman
جوجهکش، شخصی که در یک جوجهکشی کار میکند و بر روی تخمها نظارت دارد.
hatchers
جوجهکشها، افرادی که مسئول پرورش تخممرغها تا زمان خروج جوجهها هستند.
hatchetback
چاقوپشت، نام یک گونه پرنده با ویژگیهای خاص.
hatchetfaced
چاقوفیس، اصطلاحی برای توصیف نژادی از سگها با صورت خاص.
hatchety
چاقوکی، اصطلاحی برای توصیف چیزی که ظاهری روستایی و سنتی دارد.
hatchettite
نوعی ماده معدنی که در مکانهای تاریخی یافت میشود.
hatchgate
نوعی دروازه که معمولاً در ورودیها استفاده میشود.
hatchings
نشستن به فرآیند بیرون آمدن یک موجود زنده از تخم اشاره دارد.
hatchite
یک نوع سنگ یا ماده معدنی که در زمینشناسی خاص است.
hatchman
شخصی که مسئول نظارت بر جوجهکشی و فرآیند تخمگذاری است.
hatchminder
شخصی که مسئول مراقبت و نگهداری از تخمها در زمان جوجهکشی است.