inswell
افزایش حجم یا اندازه چیزی به خصوص در مورد اجسام قابل انبساط.
inswept
به معنای تمیز کردن یا برداشتن چیزی به وسیلهی حرکتی یا نیرویی بیرونی.
inta
کلمهای غیررسمی برای شما در برخی لهجهها.
intablature
قسمت رویی به ویژه در معماری که غالباً شامل تزئینات است.
intabulate
ترتیب دادن دادهها به شکل جدول، فرآیندی برای سازماندهی اطلاعات.
intactible
قابل آسیبدیدگی نیست، به طوری که حفظ شود و آسیب نبیند.
intactile
بدون تغییر یا آسیب، به حالت اولیه بافته شده یا شکل خالص خود باقی مانده.
intactly
بهطور کامل و بدون آسیب، در وضعیت اولیه باقی مانده.
intactness
وضعیت بدون آسیب و سالم، حفظ حالت اولیه.
intagli
نوعی کندهکاری یا حکاکی که تصویر درون ماده ایجاد میشود.
intagliation
اینتاگلیشن، تکنیک حکاکی برای ایجاد طراحی یا الگوهای برجسته در هنر و صنایع دستی است.
intagliotype
اینتاگلیوتیپ، نوعی چاپ است که از یک صفحه حکاکی شده تولید میشود و معمولاً در هنرهای تجسمی استفاده میگردد.
intail
اینتایل، محدود کردن وراثت یا انتقال یک ملک به یک خط خاص از وراث است.
intaker
اینتکر، کسی است که اطلاعات، مواد یا منابع را دریافت میکند و به دست میآورد.
intaminated
آلوده شده، به معنای وجود مواد مخرب یا مضری در یک منبع طبیعی مانند آب یا خاک است.
intangibility
نامشخص بودن، به ویژگیهایی که قابل مشاهده یا اندازهگیری نیستند، اطلاق میشود.
intangibilities
ویژگیهای غیر قابل لمس، مانند احساسات یا ارزشها، که قابل مشاهده یا اندازهگیری نیستند.
intangibleness
حالت یا کیفیتی که چیزی قابل لمس نیست و احساسات یا عناصر غیر فیزیکی را در بر میگیرد.
intangibly
به طور غیر ملموس، به نوعی که نمیتوان آن را با حواس پنجگانه تجربه کرد.
intaria
نوعی ترکیب یا تنوع در هنر یا سبکها.
intarsa
اینکارسا نوعی تکنیک هنری است که در آن قطعات مختلف چوب یا مواد دیگر برای ایجاد الگوهای زیبا به هم چسبانده میشوند.
intarsas
اینکارسا به نوع خاصی از کتیبهها اطلاق میشود که در آن از مواد و طراحیهای مختلف استفاده میشود.
intarsias
اینکارسا، نوعی کتیبه خاص است که معمولاً شامل طراحیهای پیچیدهای از چوب و دیگر مواد میباشد.
intarsiate
اینکارسا کردن به معنای افزودن دکوریهای درونساخته به یک شیء است.
intarsist
اینکارست به فردی اطلاق میشود که در انجام تکنیکهای اینکارسا تخصص دارد.
intastable
اینکارساپذیر به موادی گفته میشود که قابلیت ایجاد تزئینات اینکارسا را ندارند.
intaxable
غیرقابل مالیات، به مالیاتی که برای یک مبلغ خاص یا نوع خاصی از کالاها و خدمات اعمال نمیشود، اشاره دارد.
intebred
درونخانوادگی، به معنای جفتگیری بین اعضای یک خانواده نزدیک که منجر به کم شدن تنوع ژنتیکی میشود.
intebreeding
درونزوجی، فرآیند جفتگیری بین اعضای خانواده نزدیک که ممکن است به مشکلات ژنتیکی بینجامد.
intechnicality
اشکال فنی، به مواردی اطلاق میشود که به خاطر جزئیات یا فرآیندهای فنی، مسئلهای لغو یا بیاعتبار میشود.
integrability
قابل انتگرال بودن، به توانایی یک تابع برای محاسبه انتگرال اشاره دارد.
integrable
قابل انتگرال، به توابعی اطلاق میشود که میتوان آنها را با روشهای ریاضی انتگرالگیری محاسبه کرد.
integrality
تمامیت به معنای کلیدی و اجزاء یک چیز به صورت هماهنگ و جامع استفاده میشود.
integralization
یکپارچهسازی به معنای متحد و هماهنگ کردن تمامی بخشها در یک کل مرتبط است.
integralize
یکپارچه کردن به معنای ترکیب یا ادغام اجزاء مختلف به یک کل کارایی است.
integrally
به طور یکپارچه به معنای به طور کامل و بدون تفکیک یا جداسازی استفاده شده است.
integraph
اینترگراف به نموداری اطلاق میشود که روابط میان دادهها را به تصویر میکشد.
integrationist
یکپارچهگر به فردی گفته میشود که با ادغام عناصر مختلف به یکدیگر، به بهبود سیستمها کمک میکند.