microcoding
میکروکد نویسی، فرایند نوشتن کدهای کوچک و مدولار در برنامه نویسی است که معمولاً برای ساده کردن وظایف بزرگتر یا بهینهسازی عملکرد سیستمها استفاده میشود.
microcoleoptera
میکروکولوپترا، زیرراستهای از حشرات که شامل گونههای بسیار کوچک سوسک میباشد.
microcolon
میکروکولون به گوشهای از روده بزرگ اشاره دارد که به طور غیرعادی کوچک یا کمتوسعه یافته است.
microcolorimeter
میکروکلرویمتر ابزاری آزمایشگاهی است که برای اندازهگیری شدت رنگ در نمونههای کوچک به کار میرود.
microcolorimetry
میکروکلرویمتری، روشی برای تجزیه و تحلیل کمی رنگ در حجمهای کم از محلولها است.
microcolorimetric
میکروکلرویمتری به روشهای تحلیلی که تغییرات رنگ را در حجمهای کوچک اندازهگیری میکنند، اطلاق میشود.
microcolorimetrically
به نحوی که مرتبط با میکروکلرومتری باشد، که یک روش برای اندازهگیری غلظت رنگ در محلول است.
microcolumnar
به نوعی از رشد یا ساختار اشاره دارد که در آن سلولها به صورت میکروکلومنا ر (ستونهای کوچک) چینش یافتهاند.
microcombustion
به فرآیند احتراق در مقیاس میکرو اشاره دارد که میتواند منجر به بهینهسازی مصرف سوخت شود.
microconidial
به نوعی از اسپور در قارچها اشاره دارد که کوچکتر از حد معمول هستند.
microconidium
یک نوع اسپور کوچک که معمولاً در برخی از قارچها تشکیل میشود.
microconjugant
به واحدی از جفتگیری کوچک در مناطق میکروسکوپی اشاره دارد که در فرایندهای ژنتیکی دخیل است.
microconodon
میکروکونودون، جنسی از پستانداران کوچک است که در دورههای گذشته زندگی میکردهاند.
microconstituent
میکروکونستیتوئنت، ترکیب کوچکی که جزء اصلی یک ماده یا ترکیب بزرگتر است.
microcoria
میکروکونیا، وضعیتی است که در آن مردمکها بهطور غیرطبیعی کوچکتر از حد معمول هستند.
microcos
میکروکوس، یک نمونه کوچک است که بهطور نمادین ویژگیهای یک سیستم بزرگتر را نشان میدهد.
microcosmal
میکروکوسمال، مربوط به یک سیستم کوچک که ویژگیهای مشابه یک سیستم بزرگتر را دارد.
microcosmian
میکروکوسمیان، مربوط به میکروکوس بهعنوان نمونهای از یک کل.
microcosmic
میکروسکوپی، مربوط به یا توصیف کننده یک میکروکاسم، یا نمونهای کوچک از یک سیستم بزرگتر است.
microcosmical
مربوط به یا توصیف کنندهٔ میکروکاسم، تفاوتهای کوچک را در مقایسه با یک کل بزرگتر بررسی میکند.
microcosmically
به شکل میکروسکوپی، به شیوهای که نمونهای کوچک نمایانگر کل باشد.
microcosmology
بررسی و تحلیل رازها و روابط موجود در میکروکازمها، معمولاً در علم اجتماعی یا زیستشناسی.
microcosmus
میکروکازموس، به معنای نمونهای کوچک از یک کل و نمایندهٔ آن است.
microcoulomb
میکروکولن، واحدی از بار الکتریکی برابر با یک میلیونُم کُلُن است.
microcranous
میکروکرانووس به ساختار جمجمهای اشاره دارد که کوچکتر از حالت عادی است.
microcryptocrystalline
میکروکریپتوکریستالی به موادی اطلاق میشود که بلورهای بسیار ریزی دارند و مشخصات آنها غیرقابل مشاهده هستند.
microcrystal
میکروکریستال به بلورهای بسیار کوچکی اطلاق میشود که اندازه آنها در مقیاس میکرو است.
microcrystallinity
میکروکریستالیته، وجود و پراکندگی بلورهای کوچک در یک ماده را نشان میدهد.
microcrith
میکروکریت به مقدار بسیار کمی اشاره دارد که در برخی اندازهگیریها به کار میرود.
microcultural
میکروفرهنگی به تفاوتهای فرهنگی کوچک و ریز اشاره دارد که در ارتباطات مؤثر است.
microculture
میکروفرهنگ به مجموعهای از ویژگیهای فرهنگی اشاره دارد که در یک گروه کوچک یا فرعی خاص وجود دارد.
microcurie
میکروکری، واحدی که برای اندازهگیری میزان رادیواکتیویته استفاده میشود.
microdactylia
میکروداکتیلیا، شرایطی نادر است که در آن فرد دارای انگشتان کوچکتر از حد طبیعی است.
microdactylism
میکروداکتیلیسم، عدم توسعه طبیعی و رشد انگشتان کوچک است.
microdactylous
میکروداکتیلوس به توصیف افرادی اطلاق میشود که انگشتان کوچکتری دارند.