mohurs
سکههای موهر، چند عدد از سکههای طلا یا نقره که در معاملات اقتصادی استفاده میشوند.
mohwa
موهوا، درختی است که به خاطر گلهای خوراکی و خاص خود شناخته میشود.
moy
موئی، واژهای است در زبانهای محلی که به معنا یا استفاده خاصی اشاره دارد.
moya
مُویَا، نامی یا واژهای است که در فرهنگها و زبانهای مختلف ممکن است معانی متفاوتی داشته باشد.
moid
مُوید، اصطلاحی که ممکن است در برخی مناطق برای اشاره به موضوع یا موضوع خاصی به کار رود.
moider
مُویدر، به معنی مزاحم شدن یا آزار رساندن به کسی.
moyen
مُویَن، واژهای از زبان فرانسه که به معنای روش، شیوه یا وسیله است.
moyenant
مُویَنَت، به معنای وسیله یا طریقی که به وسیله آن به هدف یا نتیجهای دست مییابیم.
moyener
مُویِنر، به معنی واسطهگری یا انجام عمل میانجیگری بین دو یا چند طرف.
moyenne
میانگین، نمره یا مقدار متوسط.
moier
حل کردن، تلاش برای یافتن راه حل.
moiest
موزیسینترین، درخشانترین یا بهترین از نظر جذابیت.
moyite
موضوع، محتوای بحث یا گفتوگو.
moyl
موایل، شخصی که در مذهبی یهودی عمل ختنه را انجام میدهد.
moile
نوعی موجود زنده، ممکن است به جانداران خاص در محیطهای طبیعی اشاره کند.
moyle
موایل، شخصی که در مذهبی یهودی عمل ختنه را انجام میدهد.
moiler
شخصی که در صنعت خاصی کار میکند و ممکن است به کارهای فنی و ساخت اشاره داشته باشد.
moilers
جمع موایل، افرادی که در یک صنعت خاص کار میکنند.
moiles
جمع موایل، موجودات زنده یا اشیاء که ممکن است برای خاصیت زیباییشان شناخته شوند.
moilingly
به معنای کار با سختی و مشقت، به ویژه در زمینه کارها و فعالیتهای فیزیکی.
moilsome
به معنای دشوار و خستهکننده به ویژه در زمینه کار.
moineau
به معنای یک نوع پرنده کوچک، معمولاً به عنوان تغذیهکننده از دانهها شناخته میشود.
moingwena
به معنای یک پرنده خاص که معمولاً در مناطقی با آب و هوای گرم یافت میشود.
moio
به معنای یک حالت آرامش و تنهایی عمیق.
moyo
به معنای نماد یا نشانهای از اتحاد و قدرت.
moir
مویر، نوعی پارچه براق و نرم که معمولاً برای لباسهای رسمی استفاده میشود و به خاطر الگوی خاص خود مشهور است.
moira
در اساطیر یونانی، مویر بهعنوان سرنوشت یا مقدار و زمان زندگی انسانها شناخته میشود.
moirai
سه خواهر در اسطورههای یونانی که مسئولیت کنترل سرنوشت انسانها را بر عهده داشتند.
moireed
پارچه یا کاغذی با طرح موجی که نور را به صورت خاص منعکس میکند.
moireing
عمل ایجاد طرحهای موجی بر روی پارچه یا کاغذ.
moirette
نوعی طراحی مویر که معمولاً در پارچههای رسمی به کار میرود.
moise
موآیز، یک نام خانوادگی یا اصطلاح مرتبط با شخصیتهایی در تاریخ و فرهنگها.
moism
موئیسم، یک سیستم فلسفی که در تضاد با دیگر فلسفهها قرار دارد.
moison
موئسون، یک ماده یا نوعی ادویهجات که در آشپزی به کار میرود.
moissanite
موئسانیت، یک سنگ قیمتی که به عنوان جایگزین الماس استفاده میشود و ویژگیهای درخشندگی خاص دارد.
moistener
مرطوبکننده، مادهای که برای حفظ رطوبت و تازگی غذاها به کار میرود.
moisteners
مرطوبکنندهها، مواد افزودنی که برای حفظ رطوبت در غذاها استفاده میشوند.
moistful
مرطوب، به معنای حاوی رطوبت، معمولاً به خاک یا محیط اطلاق میشود که رطوبت کافی دارد.