nonradiation
عدم تابش به شرایطی اطلاق میشود که در آن هیچ گونه تابشی وجود ندارد و به ایمنی مربوط میشود.
nonradiative
غیربارساز، به وضعیتی اطلاق میشود که در آن انرژی بدون انتشار تابش رها میشود، معمولاً در زمینههای فیزیک و شیمی اشاره دارد.
nonradically
بهطور غیررادیکال، به شیوهای اشاره دارد که در آن تغییرات عمده دخیل نیستند و بر روی اصلاحات کوچک و تدریجی تمرکز میشود.
nonradicalness
غیررادیکالی بودن، به حالت یا کیفیت تغییراتی اشاره دارد که در آنها تغییرات عمده و رادیکال اعمال نمیشوند.
nonradicness
غیررادیکالی بودن، به کیفیت یا وضعیت رویکردی اشاره دارد که تغییرات بزرگ و ناگهانی را تجویز نمیکند.
nonradioactive
غیربارساز، به موادی اطلاق میشود که تابش رادیواکتیو منتشر نمیکنند و بهطور کلی ایمنتر هستند.
nonrayed
غیرپرتو، به معنای عدم وجود پرتو یا تابش، معمولاً برای توصیف اشیاء یا موضوعات بدون زرق و برق استفاده میشود.
nonrailroader
غیرراهآهنی، به فردی اشاره دارد که در صنعت راهآهن مشغول به کار نیست یا به موضوعات مرتبط با راهآهن نمیپردازد.
nonraisable
غیرقابل افزایش، به مسئله یا درخواستای اشاره دارد که نمیتوان آن را افزایش داد یا بالا برد.
nonrandomly
غیرتصادفی، به انتخابها یا اقداماتی اشاره دارد که به صورت تصادفی صورت نمیگیرند و معمولاً با هدف خاصی انجام میشوند.
nonrandomness
غیرتصادفی بودن به معنای عدم وجود تصادف و ترتیب یا الگوی مشخص در دادهها یا رویدادهاست.
nonratably
غیرقابل تقسیم، به روشی اشاره دارد که در آن تعدادی از نتایج یا ارزیابیها قابل مقایسه یا ساختاربندی نیستند.
nonrateability
عدم قابلیت ارزیابی، به وضعیتی اشاره دارد که در آن نمیتوان دادهها یا نتایج را به طور مؤثری ارزیابی یا رتبهبندی کرد.
nonrateable
غیرقابل ارزیابی، به ویژگیای اشاره دارد که از لحاظ نظاممند کردن یا ارزیابی با مشکل مواجه است.
nonrateableness
عدم قابلیت ارزیابی، به ویژگیهایی اشاره دارد که نمیتوانند به راحتی سنجیده یا مقایسه شوند.
nonratification
عدم تصویب، عبارت است از عدم تأیید یک توافقنامه یا معاهده توسط یک کشور یا نهاد مسئول.
nonrationalism
غیرعقلانیگرایی، فلسفهای است که وجود جنبههای غیرمنطقی در رفتار انسانی را تأیید میکند.
nonrationalist
غیرعقلانیگرا به فردی اطلاق میشود که بر تأثیرات غیرمنطقی در تصمیمگیریها تأکید میکند.
nonrationalistic
غیرعقلانیستی، به رویکردی اشاره دارد که بر تأثیرات غیرمنطقی در تحلیلها تأکید میکند.
nonrationalistical
غیرعقلانیستیک، به جنبههایی اشاره دارد که تحلیلهای منطقی را تحت تأثیر قرار میدهد.
nonrationalistically
غیرعقلانی، به شیوهای که بر اساس عقل و منطق نباشد یا احساسات و شهود را در تصمیمگیری در نظر بگیرد.
nonrationalization
غیرعقلانی کردن، عمل توجیه نکردن یا عدم استفاده از دلایل منطقی در توجیه یک عمل یا انتخاب.
nonrationalness
غیرعقلانی بودن، کیفیت یا حالت غیرعقلانی که در فرایندهای فکری یا تصمیمگیری مشاهده میشود.
nonreactionary
غیرواکنشی به کسی یا چیزی اشاره دارد که از تغییرات جدید جلوگیری نمیکند یا مخالف آن نیست.