وضعیتی که در آن یک مشکل یا فرایند نمی‌تواند به ترتیب و قرارداد خاصی تقسیم یا حل شود.

چیزی که نمی‌توان آن را برای حل یا مدیریت به راحتی کنترل یا تجزیه کرد.

ویژگی غیرقابل قرارداد بودن، به معنای عدم توانایی در مدیریت یا حل یک مسئله.

به طور غیرقابل قرارداد، اشاره به عدم توانایی در حل یا مدیریت یک مشکل.

وضعیتی که در آن چرخ‌ها نمی‌توانند به سطح جاده بچسبند و منجر به فقدان حرکت می‌شود.

غیر تجاری به مسائلی اشاره دارد که به تجارت و داد و ستد مربوط نیست.

غیر تاجر به فردی اطلاق می‌شود که در فعالیت‌های تجاری یا مبادله‌ای مشارکت ندارد.

غیر تجاری به دوره‌ها یا زمان‌هایی اشاره دارد که در آنها هیچ تجارتی انجام نمی‌شود.

غیر سنتی به اشاره به شیوه‌ها یا عادات که به طور معمول یا سنتی انجام نمی‌شود.

غیر سنتی به موضوعاتی اشاره دارد که خلاف عرف یا سنت‌های معمول هستند.

غیر سنتی‌گرایی به افرادی اطلاق می‌شود که از آداب و رسومات و روش‌های عرفی جلوگیری می‌کنند.

غیرسنتی، به معنای انحراف از الگوها و روش‌های سنتی است.

به طور غیرسنتی، در اختلاف با روش‌های معمول و متعارف.

غیرسنتی، به معنای عدم پیروی از سنت‌ها و الگوهای ثابت.

غیرتراژدی، به معنای یک وضعیت یا داستان که ویژگی‌های تراژدی را ندارد.

غیرتراژدی‌ها، مجموعه‌ای از داستان‌ها یا حالات که حاوی تراژدی نیستند.

غیرتراژیک، به معنی نداشتن عناصری از تراژدی.

غیرتراژیک به معنای غیرمربوط به تراژدی یا غم، معمولاً به وضعیت یا رویدادی اطلاق می‌شود که احساس ناراحتی یا غمگینی ایجاد نمی‌کند.

به صورت غیرتراژیک، به معنای پذیرش یا بیان چیزی بدون بار منفی یا غمگینی.

کیفیت یا حالت غیرتراژیک بودن، به معنای عدم وجود عنصر غم یا تراژدی.

غیرپیشرو به معنای عدم وجود آثار یا ادامه در عقب، به ویژه در متن یا طراحی.

غیرآموزش‌دیده به معنای کسانی که تحت آموزش رسمی قرار نگرفته‌اند، اما ممکن است توانایی یا استعداد لازم را داشته باشند.

غیرآموزشی به معنای عدم تمرکز بر یادگیری رسمی یا آموزش خاص، اما ممکن است فاقد محتوای آموزشی مستقیم باشد.

غیر خیانت‌آمیز، به معنی عدم انجام عمل خیانت و وفادار بودن به یک فرد یا کشور.

به‌صورت غیر خیانت‌آمیز، به معنای نشان دادن وفاداری یا عدم خیانت در عمل یا گفتار.

غیر خیانت‌آمیزی، کیفیت وفادار بودن و عدم خیانت.

غیر ترجمه‌کننده، به معنی عدم تبدیل یا نوشتن مجدد اطلاعات به شکل دیگر.

عدم نوشتن، به معنای عدم تبدیل کلمات گفتاری به متن نوشته.

غیر ترجمه‌کننده، به معنی عدم فعالیت در نوشتن یا ثبت اطلاعات به شکل متنی.

غیرقابل انتقال بودن، ویژگی یا حالتی که از انتقال یا انتقال به فرد یا شیء دیگری جلوگیری می‌کند.

عدم انتقال، حالتی که در آن احساسات یا تجربیات شخصی از یک فرد به دیگری منتقل نمی‌شود.

غیرانتقالی، حالتی که در آن چیزی نمی‌تواند به شخص یا موجودیت دیگری منتقل شود.

عدم تغییر، حالتی که در آن یک شیء یا ماده شکل یا خصوصیات خود را تغییر نمی‌دهد.

غیرتبدیلی، حالتی که در آن چیزی دچار تغییر نمی‌شود.

عدم تخطی، حالتی که در آن فرد یا سازمان از قوانین یا اصول نقض نمی‌کند.

غیرمتجاوزانه به معنای عدم تجاوز یا نقض حریم دیگران در ارتباطات و رفتارهاست.

غیرمتجاوزانه به معنای رفتار یا روشی که بدون تجاوز به حریم دیگران انجام می‌شود.

غیرزوال بودن به معنای عدم گذرا بودن یا از بین نرفتن است.

غیرزوال بودن به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن چیزها یا احساسات پایدار باقی بمانند.

غیرزوال به چیزهایی اشاره دارد که موقتی نیستند و در طول زمان باقی می‌مانند.