outcrow
فریب دادن یا بالاتر بودن از دیگران در یک رقابت یا موقعیت.
outcrowd
متجاوز شدن یا جلو زدن از تعداد افراد حاضر در یک مکان.
outcrowed
بیشتر کردن جمعیت یا تعداد افراد حاضر در یک مکان خاص.
outcrowing
عمل بیشتر کردن جمعیت یا تعداد افراد حاضر در یک مکان مشخص.
outcrows
بیشتر کردن جمعیت یا تعداد افراد حاضر در یک مکان خاص.
outcull
حذف کردن یا کاهش دادن چیزهایی که مفید نیستند.
outcure
بهتر درمان کردن یا بهبود دادن نسبت به روش‌های قبلی.
outcured
بهتر کردن یا درمان کردن یک بیماری نسبت به روش‌های دیگر.
outcuring
بیرون آوردن، به معنای استخراج یا رهایی از موارد منفی یا ناخوشایند است.
outcurse
نفرین کردن، به معنای فراتر رفتن از نفرین‌های دیگران به منظور آسیب رساندن به آنهاست.
outcursed
نفرین‌نشده به حالتی اشاره دارد که فرد احساس کند که بیشتر از دیگران دچار نفرین شده است.
outcurses
نفرین‌ها به معنی نفرین‌هایی هستند که شدت بیشتری نسبت به نفرین‌های عادی دارند.
outcursing
نفرین کردن، به معنای عملی است که فرد برای آسیب رساندن به دیگران از افکار و کلمات منفی استفاده می‌کند.
outcurving
منحنی شدن به حالتی اشاره دارد که چیزی به صورت انحنا حرکت می‌کند.
outcut
خروجی به معنای نتیجه یا محصولی است که از یک فرایند یا پروژه حاصل می‌شود.
outcutting
فرآیند برش یا خروجی درختان یا مواد دیگر از یک مکان مشخص.
outdaciousness
پرروئی به معنای رفتار یا عمل جسورانه و بی‌پروا است که ممکن است عده‌ای را شگفت‌زده کند.
outdare
به چالش کشیدن کسی به گونه‌ای که فرد دیگری هم جسارت بیشتری را نشان دهد.
outdared
به چالش کشیده شدن به معنای احساس فشار برای انجام کاری جسورانه‌تر به دلیل چالش کسی دیگر.
outdares
به چالش کشیدن دیگران به شکلی شجاعانه و مداوم.
outdaring
جلوتر زدن از دیگران در جرئت و شجاعت، با عمل یا رفتارهای ریسک‌پذیر.
outdatedness
وضعیت یا کیفیت منسوخ بودن و عدم استفاده از یک چیز به‌روز.
outdazzle
برتری یافتن در brilho و زیبایی نسبت به سایرین.
outdazzled
شگفت‌زده و حیرت‌زده شدن به دلیل زیبایی یا جذابیت زیادی.
outdazzling
خیره‌کننده‌تر از بقیه و به شدت جذاب.
outdespatch
در زمینه ارسال کالا، به معنای ارسال سریع‌تر از دیگران.
outdevil
جلو زدن بر کسی در زمینه‌ای مانند مشاجره، بازی یا رقابت.
outdeviled
به معنی بیشتر طعم‌دار کردن یا بهبود بخشیدن به یک چیز.
outdeviling
عمل سبقت گرفتن یا رقابت در انجام کارهای شیطنت‌آمیز.
outdispatch
عملی که در آن تلاش می‌شود تا از دیگران در فرایند تحویل یا ارسال جلوتر بود.
outdistrict
از رقابت یا پیشی گرفتن در یک تقسیم‌بندی خاص.
outdodge
عبور از یک مانع یا جلوگیری از یک سؤال یا مشکل به طور ماهرانه.
outdodged
عبارت 'outdodged' به معنای فرار کردن یا سبقت گرفتن از دیگران در یک مسابقه یا موقعیت رقابتی است.
outdodges
عبارت 'outdodges' به معنای فرار کردن یا سبقت گرفتن از دیگران در یک مسابقه یا موقعیت رقابتی است.
outdodging
عبارت 'outdodging' به معنای فرآیند فرار کردن یا سبقت گرفتن از دیگران در یک مسابقه یا موقعیت رقابتی است.
outdoer
عبارت 'outdoer' به معنای شخصی است که سبقت می‌گیرد یا به طور قابل توجهی از دیگران بهتر عمل می‌کند.
outdoers
عبارت 'outdoers' به معنای افرادی است که در یک فعالیت خاص از دیگران پیشی می‌گیرند.
outdoorness
عبارت 'outdoorness' به معنای ویژگی یا کیفیت وابسته به فضای باز است.
outdoorsmanship
خود را در فضای باز و طبیعت اداره کردن، توانایی‌هایی است که در حیات‌وحش و فعالیت‌های بیرونی مانند کوهنوردی، اردو زدن و شکار استفاده می‌شود.
outdraft
جریان هوای خروجی که معمولاً از یک فضا مانند یک ساختمان یا اتاق به خارج می‌رود.