outgiving
بخشندگی، عمل یا ویژگی دادن یا کمک به دیگران بدون انتظار دریافت چیزی در عوض.
outglad
خوشحال کردن دیگران با خبر یا عمل مثبت و شاد.
outglare
خیره شدن به کسی با نیت تسلط یا ایجاد ترس.
outglared
گذشته فعل خیره شدن به کسی به صورت تسلّطآمیز و پیروزمندانه.
outglares
فعل حاضر خیره شدن به دیگران به صورت تسلطآمیز.
outglaring
فعل در حال انجام خیره شدن به دیگران برای تسلط.
outgleam
درخشش بیشتر نسبت به دیگر اشیاء یا منابع نور.
outglitter
درخشانتر بودن نسبت به دیگر منابع نور یا زینتی.
outgloom
برطرف کردن یا کمتر کردن حالت تاریکی یا افسردگی.
outglow
شدت نور بیشتری نسبت به منابع نور دیگر.
outglowed
در طول زمان، نور بیشتری نسبت به دیگر منابع نور منتشر کرده.
outglowing
انتشار نوری بیشتر از دیگر منابع یا اشیاء در حال حاضر.
outglows
بیشتر از سایر منابع نور درخشیدن، به ویژه در شرایط مقایسه.
outgnaw
از بین بردن چیزی با دندان و قویتر بودن نسبت به آن.
outgnawed
به طور خاص اشاره دارد به چیزی که توسط دیگران بیشتر از بین رفته است.
outgnawing
عمل یا فرایند از بین بردن چیزی با دندان یا فشردن.
outgnawn
به طور خاص به شیئی اشاره دارد که به شدت از دندان بیشتر از بین رفته است.
outgnaws
اجازه دهید برای اشاره به توانایی بیشتر برای از بین بردن چیزی با دندان.
outgoer
برونگرا، فردی که تمایل به بودن در جمع و معاشرت با دیگران دارد و از تنهایی پرهیز میکند.
outgoingness
برونگرایی، ویژگی فردی که تمایل به تعامل و رابطه با دیگران دارد و معمولاً ارتباطات اجتماعی قویتری برقرار میکند.
outgreen
سبزتر بودن، انجام اقدامات بیشتر در راستای حفاظت از محیط زیست نسبت به دیگران.
outgrin
بیشتر لبخند زدن به دیگران، استقلال در جذابیت و خوشایندی در موقعیتهای اجتماعی.
outgrinned
بیشتر لبخند زدن - حالت گذشته فعل outgrin که به رقابت در جذابیت و روحیه مثبت اشاره دارد.
outgrinning
در حال لبخند زدن به گونهای که دیگران را تحتالشعاع قرار دهد و موجب شادی و جذابیت بیشتر شود.
outgrins
جلو زدن در ابراز خوشحالی یا لبخند زدن به شکلی که از دیگران متمایز باشد.
outground
پیشی گرفتن یا بهتر بودن از نظر کیفیت یا دستاوردها.
outguard
محافظت یا نگهبانی از چیزی به طور موثر.
outguide
هدایت یا راهنمایی به نحو مؤثرتری از دیگران.
outguided
به خوبی هدایت شده یا تحت راهنمایی قرار گرفته.
outguides
هدایت یا راهنمایی بهتر از روشهای موجود.
outguiding
راهنمایی کردن به طوری که دیگران تحت تأثیر قرار بگیرند یا بتوانند بهتر عمل کنند.
outgush
به طور غیرقابل کنترل احساسات یا تحسین خود را بیان کردن.
outgushes
به طور غیرقابل کنترل احساسات یا تحسین خود را بیان کردن.
outhammer
شکست دادن دیگران یا رقبای خود در یک زمینه خاص.
outhauler
اوتاولر به شخصی گفته میشود که بار را از جایی به جای دیگر حمل میکند، معمولاً در زمینههای مربوط به جنگلداری یا حمل و نقل.
outhear
شنیدن بهتر یا قویتر از شخص دیگر، به ویژه در مواقعی که صداها کم باشد.
outheard
شنیدن چیزی که شخص دیگری گفته و دستکم دو نفر در آنجا باشند.
outhearing
توانایی شنیدن واضحتر و دقیقتر در مقایسه با دیگران.