outligger
فردی که نقش کلیدی در پیشبرد یک پروژه بر عهده دارد و راهنمایی‌های ضروری را ارائه می‌دهد.
outlighten
روشن‌تر کردن یا شفاف‌سازی اطلاعات، به ویژه در مورد دستورالعمل‌ها یا ارتباطات.
outlimb
از رقبای خود جلو زدن، به معنای برتری یافتن در یک رقابت یا مقایسه است.
outlimn
به تصویر کشیدن یا ترسیم دقیق و واضح یک موضوع.
outlinear
با خطوط واضح و مشخص طراحی و ساختار یافته است.
outlineless
بدون خطوطی که مرزها یا اشکال را تعریف کنند.
outlinger
کسی که در مکان یا موقعیت اجتماعی مدت بیشتری می‌ماند.
outlip
به معنای بیان بیشتر یا بهتر از دیگران در مباحثه یا شوخی.
outlipped
به معنای برتری یافتن یا از کسی جلو بودن، عمدتاً در حین رقابت.
outlipping
فرآیند یا عمل برتری جستن بر دیگران، به ویژه در زمینه رقابت.
outliver
شخصی که در عملکرد خود برتر یا بهتر از دیگران عمل می‌کند.
outlivers
افرادی که در گروه خود موفق‌تر هستند و می‌توانند تأثیر مثبتی بر دیگران بگذارند.
outlled
پر کردن یا تزئین کردن با اشیای زیبا یا جذاب.
outlodging
اقامت یا زندگی در مکانی خاص و نامتعارف.
outlooker
ناظر، کسی که از دور به چیزی نگاه می‌کند، معمولاً عملی یا رویدادی.
outlope
شیب یا انحنا در یک سطح، به ویژه در معماری برای هدایت آب.
outlord
رئیس یا حاکم منطقه یا روستا، شخصی با نفوذ و قدرت در یک مکان.
outlot
زمینی اضافی که معمولاً برای اهداف خاصی مانند تجمعات عمومی یا توسعه استفاده می‌شود.
outlove
عاشق‌تر بودن، به معنای داشتن عشق و محبت بیشتر نسبت به دیگران.
outloved
احساس عاشق‌زیادی، به ویژه وقتی که عشق یک طرفه باشد.
outloves
بیشتر عاشق بودن از دیگران، به معنای دوست داشتن و محبت بیشتر نسبت به دیگران در روابط.
outloving
عشق ورزیدن بیشتر به دیگران، بیان احساسات محبت‌آمیز و عاطفی به طرز چشمگیری.
outlung
پیشی گرفتن یا بهتر عمل کردن در یک زمینه خاص، به‌ویژه در فعالیت‌های فیزیکی.
outluster
درخشندگی یا جذابیت بیشتر نسبت به سایر چیزها.
outmagic
بهتر انجام دادن یا خیره‌کننده‌تر عمل کردن در جادوگری نسبت به دیگران.
outmalaprop
بیشتر از دیگران اشتباه در انتخاب واژه‌ها یا اصطلاحات در صحبت کردن.
outmalapropped
نادیده گرفتن به طور غیر منصفانه، به ویژه در بحث یا وضعیت اجتماعی.
outmalapropping
فرآیند نادیده گرفتن دلیلی بر دستاوردهای کسی به طور غیر عادلانه.
outmanoeuvered
شکست خوردن در موقعیتی که با تجربه و مهارت‌های هوشمندانه به دست آمده است.
outmanoeuvering
عمل فریب دادن یا به نوعی منحرف کردن رقبای خود.
outmantle
کنار گذاشتن یا رد کردن روش‌ها یا ایده‌های غیرموثر.
outmarch
پیشی گرفتن از یک گروه یا نیرو در در زمان حرکت.
outmarched
پیشی گرفتن و در حرکت سریعتر بودن.
outmarches
در یک مسابقه یا فعالیت دیگر، با سرعت یا مهارت بیشتری حرکت کردن.
outmarching
عمل یا حالتی که در آن کسی با سرعت یا مهارت بیشتری نسبت به دیگران به راهپیمایی می‌پردازد.
outmarry
ازدواج کردن با شخصی که نسبت به همسر قبلی برای فرد برتر است.
outmarriage
ازدواج کردن با فردی از یک فرهنگ یا قومیت دیگر.
outmarried
ازدواج با فردی که از همسر قبلی برای فرد برتر و با جایگاه بالاتری است.
outmarrying
ازدواج کردن با کسی که از فرهنگ یا ملیت متفاوتی است.
outmaster
برتری یافتن بر کسی یا چیزی با مهارت یا قدرت بیشتر.