prickless
بدون خار، صفتی برای گیاهانی که فاقد خار یا تیغ هستند.
pricklyback
خرچنگی که دارای پوسته‌ای خاردار است و معمولاً در آب‌های اقیانوسی زندگی می‌کند.
prickliness
حالت یا ویژگی‌ای که منجر به احساس ناراحتی یا آسیب می‌شود، به ویژه در مورد چیزهایی که تیز هستند.
pricklingly
به شیوه‌ای که حس سوزش یا تیزی ایجاد کند.
pricklouse
نوعی حشره که به گیاهان آسیب می‌زند و باعث کاهش کیفیت آنها می‌شود.
prickmadam
پرک مدام، به معنای گل یا گیاهانی با شکل خاص، یا نام مستعار برای شخصی است.
prickmedainty
پرک مداین تی، به معنای چیزی ظریف و نازک که نیاز به دقت دارد.
prickproof
ضد پرک، به معنای مقاوم به مواردی که ممکن است آسیب بزنند.
prickseam
درز پرک، به معنای جایی در لباس یا پارچه که دو بخش به هم دوخته شده است.
prickshot
تزریق پرک، به معنای نوعی تزریق سریع.
prickspur
پرک اسپر، به معنای دارایی خارمانند برای دفاع از گیاه.
pricktimber
پرکتیمبر، نوعی درخت یا چوب که دارای خارهای تیز است و معمولاً در نواحی خاصی رشد می‌کند.
prickwood
پرک چوبی است با خصوصیات خاص که در برخی مناطق برای استفاده‌های مختلف به کار می‌رود.
pridefully
با افتخار، به طرز متکبرانه‌ای یا با احساس برتری و خودخواهی.
pridefulness
غرور، حالت یا ویژگی داشتن احساس برتری و خودخواهی.
prideless
بدون غرور، حالت یا ویژگی نداشتن خودخواهی و احساس برتری.
pridelessly
به صورت بدون غرور، انجام دادن کارها بدون هرگونه خودخواهی.
prideling
پرایدلینگ، موجودی خیالی که خجالتی و کم‌رو است و در مکان‌های خاصی زندگی می‌کند.
prideweed
پرایدویید، گیاهی با رنگ‌های روشن و خواص مفید برای سلامتی، معمولاً در باغ‌ها رشد می‌کند.
pridy
پرایدی، حالتی از شادی و افتخار به خاطر دستیابی به موفقیت.
pridian
پرایدی، اشاره به زیبایی یا خصوصیات خاص یک مکان یا حالت.
pridingly
پرایدینگلی، حالتی از افتخار و خودبزرگ‌بینی در بیان موفقیت‌های فرد.
prie
پری، ساختاری عمومی یا مذهبی که معمولاً به عنوان یک مکان مقدس شناخته می‌شود.
priedieu
پرایدیو، صندلی تعبیه شده‌ای که اغلب در کلیساها برای دعا و نیایش استفاده می‌شود.
priedieus
جمع کلمه پرایدیو به معنی صندلی‌های دعا.
priedieux
صندلی‌های دعا با وقار و طراحی‌های خاص.
prier
دعا کننده، کسی که به انجام دعا و نیایش می‌پردازد.
pryer
دعا کننده، کسی که به طور حماسی و مؤثر دعا می‌کند.
priers
ابزاری برای گرفتن، کشیدن یا سفت کردن اشیاء.
pryers
افرادی که به دعا کردن مشغول هستند، به طور خاص در زمینه‌های مذهبی یا معنوی.
priestal
مربوط به ویژگی‌ها و وظایف یک کشیش.
priestcap
نوعی کلاه که کشیشان در مراسم مذهبی می‌پوشند.
priestdom
مجموعه اختیارات و مسئولیت‌های یک کشیش.
priesteen
کشیشان جوان یا تازه‌کار که در حال یادگیری وظایف خود هستند.
priestery
کشیش‌خانه، محلی که کشیشان در آن به خدمت‌رسانی مذهبی می‌پردازند.
priestfish
ماهی کشیش، نوعی ماهی که معمولاً در آکواریوم‌ها نگهداری می‌شود و به دلیل شکل ظاهری خاصش شناخته می‌شود.
priestfishes
ماهی‌های کشیش، نوعی از ماهی‌ها که در آب‌های گرمسیری زندگی می‌کنند و به خاطر تنوع‌شان شناخته می‌شوند.
priestianity
کشیش‌گرایی، یک سیستم اعتقادی جدید که هنوز در حال شکل‌گیری است.
priestish
کشیش‌مانند، توصیف شخصی که ویژگی‌ها یا رفتارهای کشیشان را دارد.
priestism
کشیش‌گرایی، مکتبی که به مراسم و جامعه اهمیت می‌دهد.