promove
تلاش برای ترویج یا افزایش آگاهی در مورد یک موضوع خاص.
promovent
نهادی که به ترویج و حمایت از پروژهها یا ایدهها میپردازد.
promptest
به معنی سریعترین، چیزی یا کسی که سریعترین واکنش را نشان میدهد.
promptings
فراخوانیها و تحریکها برای انجام یک عمل یا تصمیم خاص.
promptive
تحریککننده و به گونهای ایجاد انگیزه برای انجام عملی.
promptness
سریع بودن و الگو بودن در انجام کارها یا پاسخ دادن.
promptorium
محل یا مرکزی که در آن ایدهها و اطلاعات سریعاً تولید و به اشتراک گذاشته میشوند.
promptress
شخصی که میتواند سریعاً و بهموقع اقدام کند.
prompture
فراهم کردن یا فراهم آوردن وضعیت یا شرایطی برای وقوع یک عمل یا پاسخ.
promulgator
شخص یا سازمانی که قانونی یا سیاستی را به صورت رسمی اعلام میکند.
promulgatory
مربوط به عمل یا فرآیند اعلام رسمی یک قانون یا سیاست.
promulgators
افراد یا سازمانهایی که به صورت رسمی قوانین یا سیاستها را اعلام میکنند.
promulger
اعلام کردن، به خصوص به صورت عمومی و رسمی.
promuscidate
اعلام کردن یا بیان کردن، به ویژه در زمینه تحقیق.
promuscis
ویژگیهای معمولاً وابسته به پروموسیس در زیست شناسی.
pron
نحوه بیان یا تلفظ یک کلمه.
pronation
حرکت چرخشی پا به سمت داخل در حین راه رفتن یا دویدن.
pronational
سیاستها یا اقداماتی که به هویت ملی مربوط میشود.
pronationalism
پرنشنالیسم، تفکری است که بر اولویت دادن به منافع و هویت یک ملت خاص نسبت به سایر ملتها تأکید میکند.
pronationalist
پرنشنالیست به فردی اطلاق میشود که از ایدههای پرنشنالیسم حمایت میکند و توجه ویژهای به هویت ملی دارد.
pronationalistic
پرنشنالیستی به ویژگیهایی اشاره دارد که مرتبط با پرنشنالیسم باشد و به حمایت از منافع ملی تأکید کند.
pronative
پروناتیو به مفهومی اشاره دارد که تأکید دارد بر زبانهای مادری و حفظ آنها.
pronatoflexor
پروناتوفلکسور به عضلهای اطلاق میشود که در حرکات خاصی در ساعد نقش دارد.
pronatores
پروناتورها به گروهی از عضلات اطلاق میشود که در حرکات چرخشی ساعد نقش دارند.
pronaval
پرونوال به معنای مرتبط با بخش دریایی و عملیاتهای نظامی در دریا است.
pronavy
پرونوی به مفاهیمی مربوط به نیروی دریایی و مشارکتهای آن اشاره دارد.
pronegro
پرونهگرو به مبحث نژاد و جامعه اشاره دارد.
pronegroism
پرونهگروئی به جنبشها و الگوهای فرهنگی مرتبط با هویت نژادی اشاره دارد.
pronely
پرونلی به بیان فردی و تجربیات شخصی اشاره دارد.
pronephric
پرونه فریک، اشاره به مرحلهای از توسعه کلیه در مهرهداران دارد که در مراحل اولیه مشاهده میشود.
pronephridiostome
پرونهفریدیستوم، ساختاری که در برخی موجودات خاص بهعنوان بخشی از سیستم ادراری ظاهر میشود.
pronephron
پرونهفرون، نوعی کلیه ابتدایی و موقتی است که در مراحل اولیه رشد جنینی ظاهر میشود.
pronephros
پرونهفروس، نام نوعی کلیه ابتدایی است که در برخی از نوعهای جانوری وجود دارد.
proneur
پرونور، به ساختمانهای عصبی اشاره دارد که در برخی موجودات یافت میشوند.
prongbuck
پرونگ باک به نوعی آهو اشاره دارد که دارای شاخهای خاص و دراز است.
pronger
پرنجر به ابزاری گفته میشود که برای ایجاد سوراخ در مواد مختلف مانند چوب یا خاک استفاده میشود.
prongy
به حالتی اشاره دارد که دارای شاخکها یا نقاطی مانند پرانگ باشد.