proveditore
پروودیتوره عنوانی است برای فردی که وظیفه نظارت بر عملیات و بهبود کارایی را بر عهده دارد.
provedly
به وضوح به معنای نشان دادن یا اثبات کردن به طریقی که شفاف و واضح باشد.
provedor
پروودور به فردی گفته میشود که در تأمین و تحویل مواد و منابع مسؤولیت دارد.
provedore
پروودور به فردی اشاره دارد که در مدیریت و هماهنگی توزیع و لجستیک فعالیت میکند.
provencalize
به سبک پرووانس درآوردن یا تغییر دادن، معمولاً در اشاره به غذا یا هنر به کار میرود.
provencial
مربوط به پروونس؛ از لحاظ فرهنگی، جغرافیایی یا اجتماعی به این منطقه اشاره دارد.
provend
به معنای خوشحال و شاداب شدن بر اثر یک خبر یا تجربه مثبت.
provene
حفظ یا ثبت چیزی به شکلی که باقی بماند، به ویژه در زمینه تاریخ یا فرهنگ.
provenient
منشأ یا منبع، به ویژه در مورد اطلاعات یا تأثیرات.
provenly
به طور اثبات شده، به گونهای که با شواهد قابل اعتماد تایید شده باشد.
provent
پیشگیری، روشی برای تسهیل تنفس.
prover
اثباتکننده، شخصی که در تایید یا بررسی یک ادعا یا نظریه کار میکند.
proverbed
حقیقتی که به صورت یک ضربالمثل یا بیان رایج است.
proverbialism
ضربالمثلگرایی، استفاده از ضربالمثلها در بیان حقایق یا نظریات، بهویژه در زبان روزمره.
proverbialist
ضربالمثلنویس، کسی که به جمعآوری، نوشتن یا ترویج ضربالمثلها میپردازد.
proverbialize
ضربالمثلساختن، فرآیند تبدیل یک مفهوم یا تجربه به یک ضربالمثل.
proverbially
بهطور ضربالمثل، به این معنی که چیزی با استفاده از یک ضربالمثل شناخته شده است.
proverbic
ضربالمثلگونه، به اصطلاحاتی که شبیه به ضربالمثلها هستند اشاره دارد.
proverbing
ضربالمثلگویی، فعالیت بیان یا به کار بردن ضربالمثلها در مکالمه.
proverbiology
پرووربیولوژی به معنای بررسی و تحلیل ضربالمثلها و عبارات فرهنگی است.
proverbiologist
پرووربیولوژیست به معنای کسی است که در زمینهی ضربالمثلها و عبارتهای فرهنگی تحقیق و مطالعه میکند.
proverbize
ضربالمثلی کردن به معنای تبدیل یک اندیشه یا آموزش به ضربالمثل است.
proverblike
به معنای شبیه به ضربالمثل، اشاره به عباراتی با عمق و حکمت.
provers
ضربالمثلها به مجموعهای از عبارات گفتهشدهای اشاره دارد که معانی خاصی دارند.
proviant
پرویانت به مواد غذایی و مایحتاج سفر اشاره دارد.
provicar
در منصوب کردن یا تعیین فردی به عنوان نماینده یا رهبر در یک سازمان یا گروه به کار میرود.
provicariate
یک تقسیم اداری در کلیسا که شامل چندین کلیسای محلی میشود و به نظارت بر امور آنها میپردازد.
providable
مفهوم و اشیایی که میتوان آنها را تهیه یا ارائه کرد.
providance
ایمان به اینکه وقایع تحت کنترل یک نیروی بالاتر یا سرنوشت قرار دارد.
providentialism
باوری که بر اساس آن، همه وقایع به صورت الهی و با هدف مشخصی اتفاق میافتند.
providentially
به گونهای که به نظر میرسد تحت هدایت یک نیروی الهی یا سرنوشت است.
providently
به گونهای عمل کردن که آینده را در نظر بگیرد و از منابع به درستی استفاده کند.
providentness
حالت یا کیفیت عاقلانه عمل کردن در مدیریت منابع و برنامهریزی.
providore
شخصی که مواد غذایی و تأمینکنندههای خاص را فراهم میکند.
provinciality
خصوصیت یا ویژگی مربوط به یک استان یا منطقه خاص، معمولاً به تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی اشاره دارد.