squamipinnes
نسل یا نوعی از موجوداتی که بال‌هایشان شبیه به فلس می‌باشد.
squamocellular
لایه یا ساختاری که شامل سلول‌های سنگفرشی است و معمولاً در بافت‌های محافظ موجود است.
squamoepithelial
سلول‌های اپیتلیالی که از نوع سنگفرشی هستند و در بافت‌های مختلف وجود دارند.
squamoid
شکلی که به طور کلی شبیه فلس و یا لایه‌ای از پوست است.
squamomastoid
ناحیه‌ای که به استخوان ماستوئید و لایه سنگفرشی مرتبط است.
squamoparietal
ناحیه‌ای از جمجمه که به لایه‌های سنگفرشی و دیواره‌های جمجمه مربوط می‌شود.
squamopetrosal
نقطه‌ای از دوخت بین استخوان‌های سنگفرشی و پتروس.
squamosa
نوعی گیاه که دارای برگ‌های فلس‌مانند است و ممکن است در زیست‌شناسی و گیاه‌شناسی مورد بررسی قرار گیرد.
squamosely
به صورت فلس‌مانند، به الگوهایی اشاره دارد که شبیه فلس‌های یک موجود زنده هستند.
squamoseness
ویژگی یا حالت برخورداری از فلس که می‌تواند به حفاظت یا زیبایی اشاره کند.
squamosis
وضعیتی که در آن فلس‌ها یا لایه‌های زیرین پوست تحت تأثیر قرار می‌گیرند.
squamosity
حالت یا ویژگی فلس‌مانند که ممکن است در بافت‌ها و جنس‌ها مشاهده شود.
squamosodentated
ویژگی‌ای که به وجود دندان‌های فلس‌مانند اشاره دارد.
squamosoimbricated
ساختارهایی که شامل لایه‌های خارجی که شبیه پولک هستند و به صورت همپوشانی روی یکدیگر قرار گرفته‌اند.
squamosomaxillary
مفصلی که استخوان آرواره را به قسمت پولکی استخوان گیجگاهی وصل می‌کند.
squamosoparietal
مربوط به منطقه‌ای که بین استخوان‌های پولکی و جداری قرار دارد.
squamosoradiate
ناحیه‌ای که با ساختارهای پولکی و تابشی مرتبط است.
squamosotemporal
منطقه‌ای که به استخوان‌های پولکی و زمانی مربوط می‌شود.
squamosozygomatic
محل اتصالی بین استخوان‌های پولکی و زاویه‌ای صورت.
squamosphenoid
استخوانی در جمجمه که در قسمت پایینی قرار دارد و به تثبیت و شکل دادن به کرانیوم کمک می‌کند.
squamosphenoidal
وابسته به بخش اسکواموس‌ فنوئید، که در جمجمه وجود دارد.
squamotemporal
خطی که استخوان‌های اسکواموس و تمپورال را به هم متصل می‌کند.
squamously
به شکلی که شبیه به فلس یا پوسته باشد.
squamousness
ویژگی یا حالت اسکواموس بودن، که مربوط به فلس‌ها یا لایه‌های نازک است.
squamozygomatic
دوختی که استخوان‌های اسکواموس و زایگوماتیک را متصل می‌کند.
squamscot
نوعی ماهی آب شیرین که در برخی مناطق شمالی یافت می‌شود.
squamula
مقیاس کوچکی بر روی خزندگان که نقش محافظتی و گرمایی دارد.
squamulae
جمع سکمولا، اشاره به مقیاس‌های کوچکی دارد که در خزندگان وجود دارد.
squamulate
به توصیف ویژگی‌ای در گیاهان که مقیاس‌های کوچکی دارند، اشاره دارد.
squamulation
فرایند ایجاد یا تغییر سکمولاها در گیاهان.
squamuliform
به توصیف ساختارهایی که شبیه به سکمولا هستند اشاره دارد.
squamulose
اسکوامولوس به معنای داشتن فلس‌های کوچک یا شبیه فلس است و معمولاً به گیاهان یا جانداران می‌گویند که سطحی فلس‌دار دارند.
squanderer
اتلاف‌کننده به کسی گفته می‌شود که منابع خود، از جمله پول یا زمان، را به طور غیرمعقول و بیهوده مصرف می‌کند.
squanderers
جمع کلمه اتلاف‌کننده به افرادی اشاره دارد که منابع خود را بی‌پروا و به شکلی غیرعادلانه مصرف می‌کنند.
squanderingly
به معنای صرف کردن یا خرج کردن به روشی بی‌پروا و بی‌فکر که منجر به هدر رفتن منابع می‌شود.
squandermania
یک حالت یا رویداد اجتماعی که در آن افراد به‌طور بی‌رویه و بی‌فکر منابع خود را خرج می‌کنند.
squandermaniac
شخصی که به نظر می‌رسد به طور مزمن و بی‌پروا در حال هدر دادن منابع باشد و به این رفتار خود وابسته است.
squantum
اسکووانتم، منطقه‌ای ساحلی در ماساچوست که به عنوان یک مکان تاریخی شناخته می‌شود.
squarable
قابل مربع‌سازی، به شکلی گفته می‌شود که بتوان آن را به یک مربع تبدیل کرد.
squareage
مساحت مربع، مساحتی که به صورت مربع تعریف شده باشد.