strig
استرگ به موجودی شبیه به جغد یا یوز که در افسانهها و داستانهای عامیانه وجود دارد، اشاره دارد.
striga
استریگا موجودی افسانهای است که در قصههای عامیانه به عنوان یک جادوگر یا خونآشام توصیف میشود و معمولاً با شکار روح و انرژی دیگران همراه است.
strigae
استریگا (جمع: استریگاها) به موجودات افسانهای اشاره دارد که تواناییهای جادوگری یا خونآشامی دارند.
strigal
استریگال به یک نوع جادوگر یا موجود افسانهای مشابه استریگا اشاره دارد.
strigate
استریگیت به عمل علامتگذاری، کشیدن خطوط یا نوارها بر روی یک سطح اشاره دارد.
striges
استریگس به موجودات افسانهای اطلاق میشود که به عنوان موجودات شیطانی و شوم در داستانها حضور دارند.
striggle
استریگل کردن به عمل کشیدن یا چین دادن بر روی پارچه برای ایجاد بافت اشاره دارد.
stright
صفتی که به چیزی که مستقیم و بدون انحراف است اشاره دارد.
strigidae
یک خانواده از پرندگان شامل جغدها که در مورد آنها به نام Strigiformes شناخته میشوند.
strigiform
صفتی که به دستهای از پرندگان اشاره دارد که شامل جغدها میشود و عموماً شبزی هستند.
strigiformes
رستهای از پرندگان که شامل جغدها و نزدیکان آنها است.
strigilate
به ویژگی یا حالتی اشاره دارد که با حرکات مخصوصی به شکل صاف و صیقلی درمیآید.
strigilation
عمل یا فرآیند پاکسازی و شستشوی پرها در پرندگان.
strigilator
استریژیلاتور، شخصی که با استفاده از ابزار استریژیلا، بدن را پس از ورزش تمیز میکند.
strigiles
استریژیلا، ابزاری برای شستشو و تمیز کردن پوست که معمولاً از فلز یا چرم ساخته میشود.
strigilis
استریژیلس، وسیلهای برای تمیز کردن پوست بعد از ورزش که در دوران باستان بسیار استفاده میشد.
strigillose
استریژیلوز، صفتی برای توصیف بافتی که دارای برجستگیهای ریز و خشن است.
strigilous
استریژیلوز، به معنای داشتن بافتی خشن یا دندانهدار.
striginae
استریگینها، زیرخانوادهای از حشرات که در اکوسیستمهای آبی نقش دارند.
strigine
پرندگانی از خانواده جغدان که در شب فعال هستند.
strigovite
نوعی ماده معدنی که در برخی از مناطق یافت میشود.
strigula
خطوط یا نوارهای کوچکی که در طراحی یا متن استفاده میشوند.
strigulaceae
خانوادهای از گیاهان که شامل برخی از گونههای خاص است.
strikeboard
تختهای که برای نشان دادن امتیازها یا نتایج در بازیهای مختلف استفاده میشود.
strikeboat
قایق سریع و مناسبی که معمولاً برای عملیاتهای خاص مانند نجات یا حمله استفاده میشود.
strikebound
وضعیتی که در آن مذاکرات یا توافقات به دلیل اختلاف نظر به بنبست میرسد.
strikebreak
عملی که در آن شرکتها سعی میکنند اعتصابات کارگری را با استفاده از کارگران جایگزین یا موقت بشکنند.
striked
عملی که در آن گروهی از افراد به طور هماهنگ از کار یا فعالیت خود دست کشیده و خواستههایی را مطرح میکنند.
strikeless
وضعیتی که در آن هیچ گونه اعتصابی وجود ندارد و کارها به طور مرتب انجام میشود.
striken
متاثر شدن، از دست دادن آرامش یا خوشحالی به خاطر یک واقعه ناگوار.
strikeover
اعتصاب، به ویژه به عنوان ابزاری برای مذاکره در مورد خواستهها.
strikingness
جذابیت و جلب توجه به واسطه ویژگیهای خاص یا چشمگیر.
strymon
نام یک برند معروف تجهیزات موسیقی و صدای الکترونیکی.
strind
کشیدن یا ترکیب مواد برای دستیابی به یک نتیجه خاص.
stringency
سختگیری یا شدت در اعمال قوانین یا قوانین مالی.
stringencies
سختگیریها، قوانین یا شرایطی که به شدت اجرا میشوند و شرایط را برای افراد یا سازمانها دشوار میکنند.
stringene
رشتهژنها، ترکیبات شیمیایی با ساختاری مشخص که ویژگیهای خاصی دارند.
stringently
به شدت، با قدرت یا دقت بالا در انجام یا اجرای قوانین یا استانداردها.