submeter
زیرمتر کردن به معنای اندازه‌گیری دقیق مقدار مصرف یک سرویس یا انرژی خاص است که معمولا به منظور صرفه‌جویی یا بررسی دقیق‌تر انجام می‌شود.
submetering
زیرمتر کردن به عمل ثبت و اندازه‌گیری مصرف دقیق انرژی یا خدمات در یک فضای مشخص اشاره دارد.
submicrogram
زیر میکروگرم به مقادیر بسیار کم معادل یک میلیونیم گرم اطلاق می‌شود.
submicron
زیر میکرون به ذراتی با اندازه کوچکتر از یک میکرون اشاره دارد.
submicroscopical
زیرمیکروسکوپی به ویژگی‌ها یا ساختارهایی اطلاق می‌شود که با میکروسکوپ‌های معمولی قابل مشاهده نیستند.
submicroscopically
به طور زیرمیکروسکوپی به مطالعه یا مشاهده ساختارهایی اشاره دارد که در مقیاس کوچکتر از آنچه که میکروسکوپ‌های معمولی نمایش می‌دهند، صورت می‌گیرد.
submiliary
زیر میکروسکوپی به اجزای کوچک و غیر قابل مشاهده‌ای اشاره دارد که برای تحلیل و بررسی دقیق‌تر سیستم‌ها ضروری هستند.
submind
زیر ذهن به لایه‌های عمیق‌تر فکر و احساسات اشاره دارد که معمولاً آگاهانه در دسترس نیستند.
subminiaturization
زیر مینیاتور سازی به فرایند کاهش اندازه و مقیاس محصولات و تکنولوژی‌ها اشاره دارد.
subminiaturize
زیر مینیاتور کردن به عملیاتی اطلاق می‌شود که در آن اجزا یا دستگاه‌ها برای کاهش اندازه آنها کوچک می‌شوند.
subminiaturized
زیر مینیاتور شده به وضعیتی اشاره دارد که در آن اجزا یا دستگاه‌ها به اندازه کوچکتری توسعه داده شده‌اند.
subminiaturizes
زیر مینیاتور می‌کند به فرایندی اشاره دارد که در آن اندازه اجزا یا دستگاه‌ها کاهش می‌یابد.
subminiaturizing
کوچک‌سازی زیر مینیاتوری، به فرآیند کوچک کردن اجزا و قطعات به اندازه‌های بسیار کوچکتر اشاره دارد.
subminimal
زیر حداقل، به مفهومی اشاره دارد که در آن فقط عناصر ضروری و ابتدایی حفظ می‌شوند.
subminister
معاون وزیر، به فردی در سطح پایین‌تر از وزیر اشاره دارد که وظایف مشخصی دارد.
subministrant
معاون تامین‌کننده، به فردی می‌گویند که در فرآیند تأمین و توزیع امور کمک می‌کند.
submiss
مطیع، به فرد یا چیزی اشاره دارد که به راحتی دستورات یا خواسته‌های دیگران را قبول می‌کند.
submissible
قابل ارسال، به معنای قابل قبول برای تحویل یا ارائه است.
submissionist
تسلیم‌گرا، فردی که به تسلیم شدن و رها کردن کنترل در موقعیت‌های مختلف اعتقاد دارد.
submissit
submissit، اصطلاحی که به معنای تسلیم شدن به کار می‌رود و استفاده‌ی آن در تاریخ در زبان‌های مختلف دیده می‌شود.
submissively
به شکل تسلیم، به معنای در رویکردی نرم و بدون درگیری بیان کردن یا عمل کردن.
submissly
به صورت تسلیم، به معنای رویکردی آرام و بی‌منازع در یک موقعیت.
submissness
تسلیم‌پذیری، حالت یا ویژگی تسلیم شدن و پذیرش بدون مقاومت.
submytilacea
زیر خانواده‌ای از موجودات دریایی که شامل نوع خاصی از نرم‌تنان می‌شود.
submitochondrial
زیرمیتوکندریال به فعالیت‌ها و فرآیندهای مرتبط با میتوکندری‌ها اشاره دارد که انرژی را برای سلول‌ها تولید می‌کنند.
submittal
ارسال به معنای ارسال مستندات یا اطلاعات برای بررسی یا تأیید می‌باشد.
submittance
ارسال به معنای ارائه یا ارسال مستندات برای بررسی و تأیید است.
submittingly
تسلیم‌شده به معنای نشان دادن رفتار یا نگرشی از پذیرش و تسلیم در برابر دیگران است.
submode
زیرمدل به حالت یا گزینه‌ای در سیستم‌ها و دستگاه‌ها اشاره دارد که عملکرد خاصی را بهبود می‌بخشد یا تنظیمات خاصی را ارائه می‌دهد.
submodes
زیرمدل‌ها به حالت‌ها یا گزینه‌های متعددی اشاره دارند که درون یک سیستم برای انجام وظایف خاص وجود دارند.
submodule
زیرماژول به بخشی از ماژول گفته می‌شود که وظیفه خاصی را انجام می‌دهد و می‌تواند به صورت مستقل از ماژول اصلی فعال باشد.
submodules
زیرماژول‌ها به مجموعه‌ای از زیرماژول‌ها اشاره دارد که در یک ماژول برای سازماندهی بهتر و کارایی بیشتر جمع‌آوری شده‌اند.
submolecular
زیرمولکولی به ساختارهای کوچکتری در سطح مولکول گفته می‌شود که می‌تواند شامل اتم‌های منفرد و پیوندهای میان آن‌ها باشد.
submolecule
زیرمولکول به گروهی از اتم‌ها که به طور خاصی به هم متصل شده‌اند گفته می‌شود.
submonition
زیرآگاهی به نوعی هشدار یا یادآوری آرام و غیرمستقیم اشاره دارد که به فرد منتقل می‌شود.
submontagne
زیرکوه به مناطق نزدیک به کوه‌ها اشاره دارد که ویژگی‌های خاص خود را دارند.
submontanely
زیر کوه، به معنای واقع شدن در زیر قسمت‌های کوهستانی.
submontaneous
زیر کوه، به معنای مربوط به یا واقع در زیر قسمت‌های کوهستانی.
submorphous
زیر شکل، به معنای زیرساختی که به شکل کلی مشابه است.
submortgage
وثیقه‌گذاری دوم، به معنای تأمین مالی با استفاده از وثیقه قبلی.