sulfurea
سولفوره، نوعی گیاه شناخته شده به خاطر زیبایی و قدرت تحمل آن.
sulfureously
به طور سولفورهای، توصیف حالتی که بوی قوی و مشخص گوگرد احساس میشود.
sulfureousness
گوگردی بودن، خاصیتی که به وجود ترکیبات گوگرد در یک ماده اشاره دارد.
sulfuret
سولفوره، یک ترکیب شیمیایی که شامل گوگرد و یک یا چند عنصر دیگر باشد.
sulfureting
سولفوره کردن، فرآیندی برای افزودن گوگرد به یک ماده یا ترکیب.
sulfurets
سولفورهها، ترکیباتی که شامل گوگرد و دیگر عناصر هستند.
sulfuretting
سولفوره کردن، به فرآیند اضافه کردن گوگرد اشاره دارد.
sulfury
گوگردی، به معنای داشتن ویژگی یا بوی گوگرد.
sulfuryl
سولفوریل، یک ترکیب شیمیایی که معمولاً درعلوم شیمیایی و صنعتی به کار میرود.
sulfuryls
شکلی جمع از سولفوریلها که به انواع مختلف این ترکیبها اشاره دارد.
sulfurize
عمل یا فرآیند انجام عمل سولفوریزاسیون بر روی یک ماده.
sulfurizing
فرآیند حاضر در حال انجام برای افزودن سولفور به یک ماده.
sulfurosyl
ترکیبهای حاوی گروه سولفوروکسیل که در شیمی مورد استفاده قرار میگیرند.
sulfurously
به معنای آزاد کردن گاز یا بخار با بوی تند و زننده است که معمولاً به سولفور مربوط میشود.
sulidae
خانوادهای از پرندگان دریایی که شامل گانتها و بوبیها میشود.
sulides
گروهی از مواد معدنی که شامل ترکیبات سولفور با عناصر دیگر هستند.
suling
یک ساز بادی سنتی که در موسیقی اندونزی معمولاً استفاده میشود.
suliote
به گروهی از مردم که در جزیرهی سولی ایتالیا زندگی میکنند اشاره دارد.
sulka
ناخرسندی، حالتی که فرد به دلیل نارضایتی یا خشم در آن قرار دارد، معمولاً به صورت سکوت و غمگینی بروز پیدا میکند.
sulker
کسی که به دلیل ناراحتی یا خشم، در سکوت و بدون ارتباط با دیگران به سر میبرد.
sulkers
افراد ناخرسند، کسانی که به جای مبادله و تعامل، در سکوت و ناخرسندی به سر میبرند.
sulkily
به طور ناخرسندانه، حالتی که فرد در آن به دلیل نارضایتی یا خشم بدون خوشرویی رفتار میکند.
sulkylike
حالت یا شکلی که یادآور ناخرسندی باشد، به عمد به وجود آمده است.
sulkiness
حالت یا کیفیت ناخرسند بودن؛ حالتی که فرد در آن از گفتوگو و تعامل خودداری میکند.
sulla
سولا یکی از چهرههای تاریخی رومی است که به عنوان یک ژنرال و دیکتاتور شناخته میشود.
sullages
آبهای آلوده یا فاضلاب که معمولاً از فرآیندهای صنعتی یا خانگی ایجاد میشوند.
sullan
احساس غمگینی و بیعلاقگی، معمولاً به دلیل ناامیدی یا دلخوری.
sullener
حالت مغموم و ناخوشایند که بیشتر از حالت قبلی است.
sullenest
بسیار مغموم و بیعلاقه، نشاندهنده حالت افسردگی عمیق.
sullenly
به شکل ناراحت و گرفته، معمولاً به دلیل ناراحتی یا دلخوری.
sullenness
حالتی غمگین و گرفته که میتواند به حالت روحی فرد اشاره داشته باشد.
sulliable
شخصی که به آسانی تحت تأثیر قرار میگیرد و میتواند فریب داده شود.
sulliage
فاضل آب یا آلودگی ناشی از مواد زائد یا کثیفی.
sulliedness
وضعیت آلودگی یا کثیفی، به خصوص در زمینه اخلاقی یا شخصیتی.
sullow
حالت غمناک یا ناخوشایند، معمولاً به احساسات منفی اشاره دارد.
sulphacid
نوعی ترکیب شیمیایی که حاوی گوگرد و اسید است و در واکنشهای شیمیایی مختلف استفاده میشود.
sulphaguanidine
یک ترکیب شیمیایی که به طور عمده در داروسازی و درمان بیماریها استفاده میشود.