subpharyngeal
زیر حلق، ناحیه‌ای در گلو که زیر حلق قرار دارد و در موارد پزشکی و آناتومی استفاده می‌شود.
subpharyngeally
به شیوه‌ای که به ناحیه زیر حلق مربوط می‌شود.
subphases
زیرمرحله‌ها، تقسیمات کوچکتر از یک مرحله بزرگتر که برای سازماندهی بهتر پروژه‌ها یا فرایندها به کار می‌روند.
subphylar
زیر دیگر، اشاره به ناحیه‌ای در کنار یا زیر بخش‌های اصلی یک ارگانیزم یا سیستم است.
subphylla
زیرشاخه‌ها، دسته‌بندی‌های کوچکتر از یک شاخه بزرگ‌تر در سیستم‌های رده‌بندی زیستی.
subphosphate
زیرفسفات، نوعی ترکیب شیمیایی که از فسفات اصلی مشتق می‌شود و در کشاورزی کاربرد دارد.
subphratry
زیرگروه، تقسیم کوچکی از یک گروه بزرگتر که خود به عنوان یک واحد اجتماعی عمل می‌کند.
subphratries
زیرگروه‌ها، تقسیمات کوچکی درون یک گروه بزرگتر که درک ساختار اجتماعی را تسهیل می‌کند.
subphrenic
زیر دیافراگم، ناحیه‌ای در بدن که بین دیافراگم و اعضای زیر آن قرار دارد.
subpial
زیرپیا، بخشی از ناحیه مغز که در زیر لایه نازک مغز قرار دارد.
subpilose
زیرپیلوس، به گیاهانی اطلاق می‌شود که دارای کرک‌های ریز هستند.
subpilosity
زیرپیلوسی، حالتی است که در آن موجودی دارای موهای نازک یا ریز باشد.
subpimp
زیرپیمپ، به معنای شخصی که در یک ساختار اجتماعی پایین‌تر از یک پیمپ است و معمولاً مسئولیتی در مورد مدیریت دیگران دارد.
subpyramidal
زیرهرمی، به ساختاری اشاره دارد که شباهت‌هایی به هرم دارد اما در اندازه یا ویژگی‌های خاصی متفاوت است.
subpyramidic
زیرهرمی، مرتبط با ویژگی‌های خاص ساختار هرمی که ممکن است در زمینه‌های مختلف استفاده شود.
subpyramidical
زیرهرمی، به معنای نوعی شکل یا ساختار که شباهت‌هایی به هرم دارد.
subpyriform
زیرگلابی، به شکل یا ظاهری اشاره دارد که شباهت به گلابی دارد اما در اندازه یا خصوصیات متفاوت است.
subpiston
زیرپیستون، به قطعه‌ای اشاره دارد که عملکرد پیستون اصلی را در یک ماشین بهبود می‌بخشد.
subplacenta
ساب‌پلاسنته، ناحیه‌ای در زیر جفت است که در برخی از حیوانات وجود دارد و برای تغذیه جنین اهمیت دارد.
subplacentae
واژه جمع ساب‌پلاسنته که به انواع مختلف این ساختار در گونه‌های مختلف اشاره دارد.
subplacental
وابسته به ساب‌پلاسنته و مربوط به آن است.
subplacentas
جمع ساب‌پلاسنته، به اشکال مختلف این ساختار در گونه‌های مختلف اشاره دارد.
subplant
ساب‌پلان کردن به معنای کاشت دوباره در یک مکان مشخص است.
subplantigrade
به گونه‌هایی اشاره دارد که در آن‌ها پا به طور جزئی به جلو و عقب می‌شود و انگشتان و پاشنه تماس کمی با زمین دارند.
subplat
ساب پلت، به یک سطح یا بستر زیرین اشاره دارد که ممکن است در زمینه‌های مهندسی، زمین‌شناسی یا ساختمانی استفاده شود.
subplate
ساب‌پلیت، به صفحه یا لایه‌ای در زیر یک صفحه دیگر یا زمین اشاره دارد که ممکن است در تکتونیک و زمین‌شناسی مورد مطالعه قرار گیرد.
subpleural
ساب‌پلیور، به ساختار یا فضایی در زیر پلور (غشاء ریه) اشاره دارد و می‌تواند در تشخیص بیماری‌ها مؤثر باشد.
subplexal
ساب‌پکسل، به ساختارهایی زیر یک شبکه عصبی (پلکسوس) اشاره دارد و اغلب در مباحث آناتومی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
subplinth
ساب‌پلینت، به پایه یا سطحی زیرین اشاره دارد که معمولاً به عنوان حمایت‌کننده برای ساختارهای بالایی عمل می‌کند.
subplow
ساب‌پلاو، به نوعی ابزار کشاورزی اشاره دارد که برای شخم زدن و تجزیه خاک استفاده می‌شود.
subpodophyllous
زیرپودوفیلیک، اشاره به ویژگی‌های خاص گیاهانی دارد که در محیط‌های مرطوب و سایه‌دار رشد می‌کنند.
subpoenal
زیرپونوئل، اشاره به اسنادی دارد که توسط مقامات قانونی برای احضار افراد به دادگاه صادر می‌شود.
subpolar
زیرقطبی، به نواحی نزدیک به قطب‌ها اشاره دارد که دارای ویژگی‌های آب و هوایی خاصی هستند.
subpolygonal
زیرپلیگونال، به اشکالی اطلاق می‌شود که دارای خصوصیات جنبه‌های چندضلعی هستند.
subpolygonally
زیرپلیگونال به نحوه‌ای اشاره دارد که به شکل‌های چندضلعی تقسیم و سازماندهی شوند.
subpool
زیرپول، اشاره به زیرمجموعه‌ای از یک گروه بزرگتر از داده‌ها یا افراد دارد.
subpools
زیرمجموعه، مجموعه‌ای کوچک‌تر که بخشی از یک مجموعه بزرگ‌تر است و می‌تواند هدف خاصی را دنبال کند.
subpopular
محبوبیت کمتر از حالت عادی، به ویژه در مورد موضوعات یا تم‌ها که ممکن است زیاد به رسمیت شناخته نشوند.
subporphyritic
نوعی بافت سنگ که در آن بلورها به طور غیر یکنواخت توزیع شده‌اند، نشان‌دهنده مراحل مختلف ساخت سنگ است.
subport
مکانی کوچکتر از بندر اصلی که برای عملیات دریایی استفاده می‌شود.