surstyle
سوراستایل به سبک یا روش خاصی اشاره دارد که می‌تواند به طراحی، مد یا هنر نسبت داده شود.
sursumduction
سورسومداکشن به تغییراتی اشاره دارد که ممکن است در نتایج یا فرایندها به وجود آید، به ویژه در زمینه‌های علمی.
sursumvergence
سورسومورجنس به همگرایی یا پیوستگی در زمینه‌های مختلف اشاره دارد، معمولاً در نظریه‌ها یا پروژه‌های تحقیقاتی.
sursumversion
نسخه‌ای از یک سند یا برنامه که شامل به‌روزرسانی‌ها یا تغییراتی است که به بهتر شدن وضوح یا کارایی کمک می‌کند.
surtaxed
پرداخت مالیات اضافی بر روی درآمد، دارایی یا خدمات به دلیل شرایط خاص یا ارزش بالا.
surtaxing
عملیاتی که در آن بر روی دارایی‌ها یا درآمدها مالیات اضافی وضع می‌شود.
surturbrand
برند خاصی که به دلیل ویژگی‌ها یا استراتژی‌های بازاریابی خود شناخته شده است.
surucucu
نوعی مار غیر سمی که بیشتر در جنگل‌های بارانی آمریکای جنوبی زندگی می‌کند.
surv
عمل زنده ماندن در شرایط سخت یا دشوار.
surveyable
قابل بررسی، به معنای این که می‌توان اطلاعات یا نظرات را برای تحلیل و جمع‌آوری مورد استفاده قرار داد.
surveyage
حجم نظرسنجی، به میزان مشارکت در یک نظرسنجی اشاره دارد.
surveyal
فرآیند نظرسنجی، به مجموع فعالیت‌ها و مراحل مربوط به انجام یک نظرسنجی اطلاق می‌شود.
surveyance
روند یا روش‌های بررسی و جمع‌آوری اطلاعات از طریق نظرسنجی.
surveiled
زیر نظر داشتن، به معنای نظارت یا کنترل بر عملکرد یا رفتار افراد یا محیط.
surveiling
نظارت کردن، به انجام عمل زیر نظر گرفتن یا مشاهده دقیق و مرتب افراد یا موقعیت‌ها اشاره دارد.
surveillant
نگهبان، شخصی که بر انجام کارها یا رفتارها نظارت می‌کند.
surveyorship
مقام یا مسئولیت نظارت، بخصوص در پروژه‌ها یا تحقیقات.
surview
مرور کلی، بررسی اجمالی از یک وضعیت یا موضوع.
survigrous
مقاوم، توانا به تاب آوردن در برابر سختی‌ها.
survise
تاب آوردن، زنده ماندن در شرایط سخت.
survivability
توانایی برای زنده ماندن یا ادامه حیات.
survivance
بقا، بقای موجودات یا افراد در شرایط دشوار، به ویژه در برابر خطرات.
survivancy
حالت یا ویژگی بقا یا زنده ماندن، به ویژه در شرایط دشوار.
survivant
بازمانده، شخصی که از یک رویداد خطرناک یا ویرانگر جان سالم به در برده است.
surviver
شخصی که از یک حادثه یا بحران جان سالم به در می‌برد.
survivers
افرادی که از یک حادثه یا بحران جان سالم به در برده‌اند.
survivoress
زنی که از یک حادثه یا بحران جان سالم به در می‌برد.
surwan
سروان، نامی که به طور خاص وجود دارد و می‌تواند در فرهنگ‌های مختلف معانی متفاوتی داشته باشد.
susanchite
سوزانچایت، نوعی ماده یا شیء با رنگ‌های خاص و جذاب.
susanee
سوزانی، نامی با ارزش فرهنگی و هنری.
susanna
سوزانا، نامی محبوب در بسیاری از کشورها با معانی مختلف.
susanne
سوزان، نامی با بار معنایی از عشق به طبیعت و فعالیت‌های خیریه.
susannite
سوزانیت، ماده‌ای معدنی با ترکیب خاص که در برخی سنگ‌ها یافت می‌شود.
susans
سوزان، اسم علم مؤنث فارسی که به طور رایج برای دختران استفاده می‌شود.
suscept
حساس بودن به نوعی عامل یا تاثیر، به ویژه در زمان و شرایط خاص.
susceptance
حساسیت، به معنای اندازه‌گیری توانایی یک مدار در هدایت انرژی واکنشی.
susceptibleness
حساسیت، به معنای توانایی یا تمایل به تحت تاثیر قرار گرفتن.
susceptibly
به طور حساس، به معنای راحت تحت تاثیر یا نفوذ قرار گرفتن.
susception
سوسپشن، عمل دریافت یا جذب چیزی است، به ویژه در زمینه واکنش به محرک ها و سیگنال ها.
susceptiveness
حساسیت به معنای ظرفیت فرد یا ماده برای تحت تأثیر قرار گرفتن یا آسیب دیدن.