tavernwards
به سمت میخانه، به جایی اشاره دارد که خاصیت اجتماعی و محلی دارد، معمولاً برای نوشیدنی و معاشرت استفاده میشود.
tavers
به محلی برای نوشیدن و معاشرت اطلاق میشود که معمولاً فعالیت اجتماعی در آن برگزار میشود.
tavert
رنگی که معمولاً به طیفهای زرد و قهوهای نزدیک است و در طبیعت دیده میشود.
tavestock
موجودی یا ذخیره منابع، که در بازرگانی و تجارت به کار میرود.
tavghi
به آیتمها یا اشیاء فرهنگی اشاره دارد که نشاندهنده تاریخ یا هویت یک جامعه هستند.
tavy
به یک تجربه خاص یا وضغیت شاداب و پرانرژی اشاره دارد.
tavistockite
تویستاکیت، نوعی کانی کمیاب است که معمولا در نواحی خاصی یافت میشود و دارای ترکیب شیمیایی مشخصی است.
tavoy
توی، یک شهر در کشور میانمار است که به خاطر مناظر طبیعی و تاریخ غنی شهرت دارد.
tavola
تولا، در زبان ایتالیایی به معنای میز ناهارخوری است و معمولاً در زمینههای اجتماعی و خانوادگی استفاده میشود.
tavolatite
تولاایت یک نوع کانی است که در دسته سیلیکاتها قرار دارد و دارای ویژگیهای خاصی است.
tavs
توس، به نوعی قایق بزرگ اشاره دارد که معمولاً برای حمل و نقل کالا یا مسافر استفاده میشود.
tawdered
تعبیر توادر به معنای خسته یا فرسوده شدن و معمولاً پس از فعالیتهای سخت یا سفرهای طولانی استفاده میشود.
tawdries
کالا یا چیزی که کیفیت پایین دارد و فاقد ارزش است.
tawdrily
به طرز بیکیفیت یا شلختهای؛ در حالت یا شیوهای که فاقد ظرافت است.
tawdriness
کیفیت پایین یا مبتذل بودن؛ چیزی که فاقد اصالت و جذابیت است.
tawer
شخصی که دارای نداشتن عمق و ظرافت در شخصیت یا آثار خود است.
tawery
دارای کیفیت پایین یا زرق و برقدار؛ به ویژگیهایی اشاره دارد که توجه را جلب میکند بدون اینکه عمق یا ارزش واقعی داشته باشد.
tawers
افرادی که در خلق آثار یا لباسهای شلخته و بیکیفیت شناخته میشوند.
tawgi
تَوَگی، نوعی پرنده زینتی است که به خاطر رنگهای زیبا و جالبش پرورش داده میشود.
tawhai
تَوَهی، یک روش سنتی برای ماهیگیری است که با استفاده از ابزار مخصوص انجام میشود.
tawhid
تَوْحید، اعتقاد به یکتایی خداوند و نفی هرگونه شریک برای او است.
tawie
تَوِی به فردی اطلاق میشود که به ماجراجوییهای بیرونی مانند کوهنوردی علاقه دارد.
tawyer
تَوَیر، فردی است که در صنایعدستی و کارهای خلاقانه تبحر دارد.
tawite
تَوِیت، مادهای معدنی است که در علوم زمینشناسی مورد بررسی قرار میگیرد.
tawkee
توکی، اشاره به کسی است که به راحتی و با انگیزه صحبت میکند، مخصوصاً در مورد موضوعاتی که در آنها تخصص دارد.
tawkin
تاکین، به معنای صحبت کردن به طور غیررسمی و در حال گپ و گفتگوست.
tawn
تون، به معنای رنگهای قهوهای تیره و گرم است.
tawney
تونی، به معنای رنگهای قهوهای مایل به زرد، به ویژه در مورد جانداران یا مواد طبیعی.
tawneier
تونیتر، به معنای روشنتر و جانورانهتر از سایه تونی است.
tawneiest
تونیترین، به معنای دارا بودن بیشترین شدت رنگ قهوهای مایل به زرد در مقایسه با موارد دیگر.
tawneys
تعبیر برای به تصویر کشیدن رنگهای زرد و قهوهای مایل به قرمز، یا موجودات این رنگ.
tawnie
رنگ زرد مایل به قهوهای که معمولاً به طبیعت اشاره دارد.
tawnies
اشاره به نوعی از رنگ خاص که در شباهت به حیات یا موجودات طبیعی دیده میشود.
tawnily
به گونهای که رنگ زرد مایل به قهوهای غالب باشد.
tawniness
ویژگی یا حالت زرد مایل به قهوهای که معمولاً به رنگها یا موجودات اشاره دارد.
tawnle
اشاره به یک نوع خاص از شکل یا طراحی که به رنگ زرد مایل به قهوهای است.
tawpi
تایپ، نوعی ادویه یا طعمدهنده که در آشپزی به کار میرود.
tawpy
طعم و عطری که توسط ادویههای تاپی ایجاد میشود.
tawpie
شیء خاص یا کمیاب، به ویژه در جمعآوری.
tawpies
جمع تاپیها، اشیاء کوچکی که میتوانند به طور خاص جمعآوری شوند.