counter-claiming
عملی که طی آن فرد در مقابل یک ادعا، ادعای خود را مطرح می‌کند.
counter-factual
پدیده‌ای که بر اساس فرضیات نامعقول یا غیر واقعی بررسی می‌شود.
counterfactuals
فرض‌های متضاد، عباراتی هستند که به شرایطی اشاره دارند که اگر واقعاً اتفاق می‌افتادند، نتایج متفاوتی به دنبال داشتند.
counter-factuals
فرض‌های متضاد به سناریوهایی اشاره دارند که در آن‌ها فرض می‌شود که اتفاقات متفاوتی رخ داده است.
counterfoils
در داستان‌نویسی، ضدقهرمان‌ها به شخصیت‌هایی گفته می‌شود که ویژگی‌های شخصیت اصلی را به تصویر می‌کشند یا تقابل می‌کنند.
counterirritants
ضدتحریک‌ها موادی هستند که با ایجاد تحریک یک ناحیه، اثر تسکینی ایجاد می‌کنند.
counter-irritants
ضدتحریک‌ها مواد شیمیایی هستند که به منظور تسکین درد با ایجاد تحریک در ناحیه دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرند.
counter-measure
اقداماتی که برای مقابله با یک تهدید یا مشکل خاص انجام می‌شوند.
counter-measures
اقدامات یا تمهیداتی که برای مقابله با یک مشکل یا خطر اتخاذ می‌شود.
countermines
مین‌هایی که برای خنثی کردن اثر یا تهدید مین‌های دشمن طراحی شده‌اند.
counter-mine
عملیاتی که به منظور خنثی‌سازی و مقابله با مین‌های دشمن انجام می‌شود.
counter-mines
مین‌هایی که برای خنثی‌سازی تهدیدات از سوی مین‌های دشمن طراحی شده‌اند.
counter-mined
عملیاتی که در آن برای مقابله با مین‌های دشمن از مین‌های ضد استفاده می‌شود.
counter-moves
حرکات یا اقداماتی که به منظور پاسخ به حرکات حریف، برای کسب برتری یا جلوگیری از شکست انجام می‌شود.
counter-offensive
واژه‌ای در زمینه نظامی که به عملیاتی اشاره دارد که به منظور پاسخ به یک حمله‌ اولیه‌ای از دشمن طراحی شده است.
counter-offensives
شکل جمع اصطلاح ضد حمله که به چندین عملیات نظامی که به منظور پاسخ به حملات دشمن انجام می‌شوند اشاره دارد.
counterplots
نقشه‌ها یا طرح‌ها که به شکلی مخالفتی با طرح‌های ابتدایی دارند و در داستان‌ها یا در موقعیت‌های راهبردی به کار می‌روند.
counter-plot
نقشه‌ای که به عنوان پاسخی به یک داستان یا طرح دیگر طراحی شده‌است.
counter-plots
شکل جمع نقشه‌ای که به عنوان پاسخی به داستان یا طرح‌های دیگر طراحی شده‌اند.
counter-plotted
زمانی که یک نقشه یا طرح به شکل رسمی و حساب شده طراحی شده‌است به گونه‌ای که با نقشه‌ای دیگر در تضاد باشد.
counter-plotting
نقشه‌کشی متقابل، اقداماتی است که برای خنثی‌سازی یا مقابله با نقشه‌ها و برنامه‌های دیگران انجام می‌شود.
counterposes
قرار دادن دو یا بیش از دو چیز در مقابل یکدیگر برای مقایسه یا تضاد.
counterposed
قرار دادن در مقابل هم، به‌خصوص در مورد ایده‌ها یا نظریه‌ها.
counterposing
فرآیند قرار دادن چیزها در مقابل یکدیگر برای مقایسه یا تحلیل.
counter-productive
عملی که به بجایی نمی‌رسد یا به نتیجه معکوس منجر می‌شود.
counter-sign
امضای یک شخص بر روی سندی که قبلاً توسط فرد دیگری امضا شده باشد، برای تایید اعتبار.
counter-signs
نشانه‌های متقابل، علامت یا نشانه‌ای است که برای تأیید و تأیید اعتبار یک امضا یا سند به کار می‌رود.
counter-signed
امضا شده متقابل به معنای آن است که یک سند یا قرارداد توسط یک طرف دیگر همچنین امضا شده است تا اعتبار آن تأیید شود.
counter-signing
عمل امضای متقابل، که به معنای امضا کردن یک سند یا قرارداد از طرف یک طرف دیگر برای تأیید اعتبار آن است.
counter-signature
امضای متقابل، امضایی است که پس از امضای اصلی به یک سند اضافه می‌شود تا اعتبار آن تأیید شود.
counter-signatures
امضاهای متقابل، امضاهایی هستند که برای تأیید اعتبار یک سند یا قرارداد از طرف اشخاص دیگر به آن افزوده می‌شوند.
counter-spy
جاسوس متقابل به معنای فردی است که وظیفه اش جمع‌آوری اطلاعات درباره جاسوسان دیگر یا فعالیت‌های جاسوسی دشمن است.
counter-spies
جاسوسان معکوس، افرادی هستند که برای شناسایی و متوقف کردن جاسوسان دیگر کار می‌کنند.
counter-tenors
خوانندگان مردی که صداهایی مشابه زنان دارند و توانایی اجرا در تنالیته‌های بالا را دارند.
counter-weights
وزنه‌هایی که برای متعادل کردن بار یا فشار به کار می‌روند.
cream-coloured courser
یک نوع پرنده که در برخی نواحی زندگی می‌کند و رنگ آن متمایز است.
cream-coloured coursers
نوعی پرنده که گروهی از آن‌ها دارای رنگ کرم است و در نواحی خاصی زندگی می‌کند.
cow-hand
شخصی که در دامداری به مراقبت از گاوها و دیگر دام‌ها مشغول است.
cow-hands
کارگرانی که به مدیریت و مراقبت از گاوها و دام‌ها می‌پردازند.
cow-herd
شخصی که مسئولیت نگهداری و راندن گاوها را برعهده دارد.