atterminal
آتِرمی‌نل، بخشی از یک دستگاه که به آن وصل می‌شود.
attermine
آتِرماین، ابزاری که برای روشن کردن یا تعیین چیزی به کار می‌رود.
attermined
مشخص کردن یا تثبیت کردن چیزی به طور قطعی، به ویژه در زمینه تحقیق یا تجزیه و تحلیل.
atterminement
پایان یا نهایی شدن یک فرآیند، به ویژه در زمینه‌های قانونی یا قراردادی.
attern
شکل یا ساختار مشخصی که در اشیاء یا طراحی‌ها تکرار می‌شود.
atterr
محکم کردن یا تثبیت چیزی برای جلوگیری از از دست رفتن یا خرابی.
atterrate
روشن‌سازی یا شفاف‌سازی اطلاعات یا ایده‌ها.
attestable
قابل تأیید یا گواهی‌شده، به ویژه در زمینه قانونی.
attestant
شخصی که شهادت می‌دهد یا گواهی می‌کند.
attestative
گواهی‌دهنده، چیزی که مؤید یا تأییدکننده باشد.
attestator
شخصی که شهادت می‌دهد یا گواهی می‌کند.
attester
شخصی که تأییدشرطی را انجام می‌دهد.
attesters
افرادی که به تأیید یا گواهی می‌پردازند.
attestive
تأییدکننده، چیزی که جدیت و صداقت را نشان می‌دهد.
attestor
شاهد شخصی است که صحت یا درستی یک سند یا مدرک را تأیید می‌کند.
attestors
شاهدان به‌خصوص در مسائل حقوقی، افرادی هستند که صحت یک سند یا مدرک را تأیید می‌کنند.
attical
مرتبط با فضای آتیک که معمولاً در بالای یک ساختمان قرار دارد.
attice
ساختاری که معمولاً برای حمایت از گیاهان رونده استفاده می‌شود.
atticist
کارشناس زبان و ادبیات آتنی و متعلق به فرهنگ آتنی.
atticists
محققان و کارشناسانی که بر روی زبان و ادبیات آتن باستان کار می‌کنند.
atticize
اتاق زیرشیروانی کردن، به عمل انتقال اشیا به اتاق زیر شیروانی برای ذخیره‌سازی اشاره دارد.
atticized
به عمل ذخیره کردن اشیا در اتاق زیرشیروانی اشاره دارد.
atticizing
به روند قرار دادن اشیا در اتاق زیرشیروانی اشاره دارد.
atticomastoid
منطقه‌ای در آناتومی که به نواحی خاصی از گوش داخلی مربوط می‌شود.
attid
یک اصطلاح علمی یا کلمه مرتبط با بیولوژی که به یک عمل یا جزء اشاره دارد.
attidae
خانواده‌ای از حشرات که به آبزی بودن معروف هستند و در اکولوژی نقش مهمی دارند.
attila
اتیلا، پادشاه هون‌ها در قرن پنجم میلادی، معروف به خشونت و فتوحاتش.
attinge
مرتبط شدن، به موضوع یا زمینه‌ای اشاره کردن.
attingence
توجه، انصراف یا اشاره به موضوعی خاص.
attingency
مرتبط بودن یا پیوستگی به یک موضوع یا وضعیت خاص.
attingent
مرتبط، به ظروف و زمینه‌هایی که به شکلی در وضعیتی دخیلند.
attirail
تجهيزات، وسایل یا لوازمی که برای یک فعالیت نیاز است.
attirement
لباس یا پوشش خاص، به ویژه در موقعیت‌های رسمی یا خاص.
attirer
جذب کردن، به سمت خود کشیدن.
attitudinarian
فردی که نسبت به عقاید خود بسیار قاطع و ثابت قدم است.
attitudinarianism
روند یا وضعیت داشتن نظرات قاطع و غیرقابل تغییر.
attitudiniser
فردی که به بیان نظرات قاطع و نمایشی می‌پردازد.
attitudinizer
فردی که نظرات قوی و دقیقی را مطرح می‌کند.
attitudist
نگرش‌شناس، فردی که به رفتار و نگرش‌های مثبت و سازنده در زندگی توجه دارد.
attiwendaronk
آتیوندیراکار، موجودی خیالی که در فرهنگ‌های مختلف به تصویر کشیده می‌شود.