بالچه، نوشیدنی الکلی سنتی که از پوست یک نوع درخت خاص تهیه می‌شود و در برخی از مراسم‌های فرهنگی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

بالکن، فضایی باز در قسمت بیرونی یک ساختمان، معمولاً برای نشستن و لذت بردن از هوای آزاد طراحی شده است.

بالکن، فضایی اصلی در ساختمان که معمولاً برای استراحت و گشت و گذار استفاده می‌شود.

بالکونت، نوعی بالکن کوچکتر که معمولاً برای تزئین مورد استفاده قرار می‌گیرد.

ساختمان‌هایی که دارای بالکن هستند، معمولاً جذاب‌تر و دلنشین‌تر به نظر می‌رسند.

بالداکین، نوعی ساختار سقفی یا پوشاننده که به عنوان تزئین در مکان‌های مذهبی و تاریخی استفاده می‌شود.

بالشدار، به معنای این است که چیزی به طور تزئینی با پارچه‌ای نرم و شیک پوشیده شده باشد.

بالاشدارها، به سطوح تزئینی یا پوششی اطلاق می‌شود که معمولاً در مکان‌های مذهبی نصب می‌شوند.

بالشدار، معمولا به یک سازه بزرگ و تزئینی اطلاق می‌شود که بالای یک مکان مقدس قرار دارد.

بالاشدارها، به مجموعه‌ای از سازه‌ها یا پوشش‌ها اطلاق می‌شود که در معماری استفاده می‌شوند.

بالاکین، به سازه‌ای تزئینی اشاره دارد که معمولاً برای پوشش یا سایه دادن استفاده می‌شود.

توت بالدار، نوعی میوه کوچک و شیرین است که معمولاً در مناطق مرطوب رشد می‌کند.

بالتاج، نوعی درخت یا گیاه که معمولاً بدون برگ و در شرایط خاص رشد می‌کند.

کچل شده، به حالت کچل شدن اشاره دارد که معمولاً در اثر عوامل ژنتیکی یا طبیعی رخ می‌دهد.

بالتن، اصطلاحی برای اشاره به فردی که کچل بوده و معمولاً حکمت یا تجربه دارد.

بالتیکوت، نوعی حیوان بومی استرالیا با ویژگی‌های خاص.

دارای ظاهری کچل یا نزدیک به کچل است، معمولاً به صورت غیررسمی به کار می‌رود.

بالتلینگ، اصطلاحی غیررسمی برای اشاره به سنجاب یا حیوانی دیگر که ممکن است در حال از دست دادن مو باشد.

کچلی‌ها، از دست دادن مو در نواحی خاصی از سر است که معمولاً در سنین بالا دیده می‌شود.

بالدوکین، نوعی نقاله یا چلچراغی است که افراد مهم را حمل می‌کند و معمولاً بوسیله چند نفر حمل می‌شود.

کچل، به فردی اطلاق می‌شود که تمام یا بخشی از موهای سرش را از دست داده است.

کچلی، وضعیتی است که در آن فرد به دلیل فقدان مو، ظاهر کچل پیدا می‌کند.

بالدیب، واژه‌ای است که در برخی مناطق برای توصیف آب کم عمق یا سبک‌باز آب استفاده می‌شود.

بالدرک، نواری است که از دوش به دور کمر برای حمل سلاح‌ها و ابزارها استفاده می‌شود.

بالدرک شده به معنای داشتن یک شمشیر یا سلاح بر روی بدن، به ویژه به صورت افقی بر روی سینه است.

بالدرک‌ها به معنای چندین باند یا نوار است که برای نگه‌داشتن سلاح یا تجهیزات استفاده می‌شوند.

به معنای به شکلی که مرتبط با بالدرک باشد یا به سبک سلاح‌های بالدرکی اشاره کند.

به معنای افرادی که مو ندارند، به ویژه سرهایی کچل.

بالدوکتا به معنای یک شی یا آثار تاریخی خاص که در متون کهن به آن اشاره شده.

بالدوکتوم به معنای یک شی خاص در باستان‌شناسی یا آثار باستانی با اهمیت ویژه.

بالدوین، نامی است که به ویژه در جوامع انگلیسی زبان شناخته شده است.

جزایر بالئاری، گروهی از جزایر در دریای مدیترانه واقع در اسپانیا.

مربوط به جزایر بالئاری و فرهنگ آن‌ها.

جنس بالئاریکا، یک طبقه‌بندی در زیست‌شناسی برای پرندگان.

بالِبوس، اصطلاحی باستانی برای اشاره به درختان خاص.

بالین‌ها، ساختارهایی که در دهان نهنگ‌ها برای فیلتر کردن غذا وجود دارند.

نگاه یا احساس نگران کننده، تهدیدآمیز یا ملتهب.

حالت یا کیفیت نگرانی یا تهدید.

اصطلاحی که ممکن است به کالاها یا موارد خاص اشاره داشته باشد.

اصطلاحی که ممکن است به ارتباطات خانوادگی یا شخصیت‌های خاص اشاره کند.