expensefulness
هزینه‌بر بودن به ویژگی یا حالتی اطلاق می‌شود که در آن هزینه‌ها بسیار زیاد و قابل توجه هستند.
expenseless
بدون هزینه، به حالتی اطلاق می‌شود که در آن هیچ گونه هزینه‌ای وجود ندارد.
expenselessness
وضعیت یا حالتی که در آن هیچ هزینه‌ای وجود ندارد.
expensilation
عمل یا فرآیند هزینه‌سنجی، برآورد مقدار هزینه‌های یک پروژه.
expensiveness
ویژگی یا حالتی که در آن هزینه‌ها بسیار بالا و گزاف هستند.
expenthesis
افزودن یک یا چند صدا به کلمات، به خصوص به شکل غیررسمی یا در گفتار محاوره‌ای.
expergefacient
عامل بیدارکننده، چیزی که باعث بیداری یا افزایش هوشیاری می‌شود.
expergefaction
عمل یا فرایند بیدار شدن، افزایش هوشیاری یا آگاهی در یک گروه.
experienceable
قابل تجربه، چیزی که می‌توان آن را احساس یا تجربه کرد.
experienceless
عدم تجربه، به معنی نداشتن تجربه یا عدم آشنایی با مفاهیم یا پیچیدگی‌ها.
experiencer
کسی که تجربه‌ای را از سر می‌گذراند، معمولاً احساسات و برداشت‌های خود را از آن رویداد به اشتراک می‌گذارد.
experiencible
قابل تجربه، به معنای این که می‌توان آن را از نزدیک احساس کرد یا درک کرد.
experient
تجربه‌گر، فردی است که مفاهیم و دانش را از طریق تجربه شخصی به دست می‌آورد.
experientialism
تجربه‌گرایی، فلسفه‌ای که بر اهمیت تجربه‌های مستقیم و شخصی در فرایند یادگیری تأکید دارد.
experientialist
تجربه‌گرا، فردی که به فلسفه تجربه‌گرایی اعتقاد دارد و بر یادگیری عملی تأکید می‌کند.
experientialistic
تجربه‌گرایانه، مرتبط به فلسفه‌ای که بر تجربیات واقعی و عملی تأکید دارد.
experientially
به صورت تجربی، به شیوه‌ای که از طریق تجربیات واقعی به یادگیری می‌انجامد.
experimentalism
تجربه‌گرایی، رویکردی بر پایه آزمایش و امتحان در ایجاد ایده‌ها و نظریه‌ها.
experimentalist
آزمایشگر، فردی است که بر انجام آزمایشات و تحلیل نتایج تمرکز دارد.
experimentalists
آزمایشگران، افرادی هستند که به انجام آزمایشات علمی می‌پردازند.
experimentalize
آزمایش‌کردن ایده‌ها و نظریه‌ها برای بررسی صحت آنها.
experimentarian
آزمایشگر، فردی است که به آزمایش و تحقیقات علمی علاقه دارد.
experimentative
چیزی که به آزمایش و تحقیق جدید اشاره دارد.
experimentator
آزمایشگر، شخصی است که آزمایش‌ها را طراحی و اجرا می‌کند.
experimentee
شخصی که در یک آزمایش یا مطالعه شرکت می‌کند و معمولاً تحت بررسی قرار می‌گیرد.
experimentist
شخصی که آزمایش‌هایی انجام می‌دهد و در زمینه تحقیقات علمی فعالیت می‌کند.
experimentize
به عمل ایجاد و آزمایش روش‌های جدید در یک زمینه خاص اشاره دارد.
experimently
به روشی اشاره دارد که در آن آزمایش‌ها یا تحقیقات انجام می‌شود.
experimentor
شخصی که یک آزمایش را طراحی و انجام می‌دهد.
expermentized
به عمل آزمایش کردن روش‌ها یا ایده‌ها اشاره دارد.
experrection
experrection، به معنی بیداری یا آگاهی از چیزی، عمدتاً در زمینه‌های فلسفی یا معنوی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
experted
experted، به معنای به کارگیری مهارت یا دانش عمیق در یک زمینه خاص می‌باشد.
experting
experting، به معنای به کار گرفتن یا تربیت در زمینه‌های خاص به منظور نشان دادن تخصص است.
expertism
expertism به معنی وجود و بکارگیری دانش تخصصی یا مهارت ویژه در یک حوزه خاص است.
expertness
expertness کیفیت یا حالت داشتن تخصص و مهارت عمیق در یک یا چند زمینه خاص است.
expertship
expertship به معنی حالت یا وضعیت داشتن شایستگی و تخصص بالاست.
expetible
مفروض به عنوان چیزی که انتظار می‌رود یا قابل پیش‌بینی است.
expy
نسخه مشابه یا تقلیدی از یک اثر هنری یا فرهنگی.
expiable
قابل جبران یا قابل درک به عنوان مسئله‌ای که می‌توان آن را از طریق اعمال مناسب اصلاح کرد.
expiational
مرتبط با جبرانی که در آن برای اصلاح خطاها و پاکسازی انجام می‌شود.