fellatios
فلاسیونها، به شرایط یا مجموعهای از اعمال فلاتا اشاره دارد.
fellator
فلاطور به شخصی اطلاق میشود که عمل جنسی دهانی را بر روی مردان انجام میدهد.
fellatory
فلاطوری به عمل یا رویهای اطلاق میشود که شامل انجام عمل جنسی دهانی باشد.
fellatrice
فلاطریس به زنی اطلاق میشود که عمل جنسی دهانی را بر روی مردان انجام میدهد.
fellatrices
فلاطریسها به چند زن اطلاق میشود که عمل جنسی دهانی را بر روی مردان انجام میدهند.
fellatrix
فلاطریکس به زنی اطلاق میشود که عمل جنسی دهانی را انجام میدهد.
fellatrixes
فلاطریکسها به گروهی از زنان اطلاق میشود که عمل جنسی دهانی را انجام میدهند.
fellen
افتاده، به معنای ساقط شدن یا بر زمین افتادن.
fellest
فعل در گذشته، به معنای سرنگون کردن یا انداختن.
fellfare
پرتگاه یا منطقه مرتفع، معمولاً منطقهای کوهستانی.
fellic
خوشبو، به معنای دلپذیر و خوشایند در بو.
fellingbird
پرنده فلیگ، پرندهای زیبا و رنگارنگ که معمولاً در جنگلها یافت میشود و آواز دلنوازی دارد.
fellinic
فِلینیک، اصطلاحی در زیست شناسی که به ساختارها یا خواص خاصی اشاره دارد.
fellness
فِلِنس، یک حالت یا ویژگی از منظر یا زمین که شامل سطح ناهموار و خصوصیات طبیعی است.
fellnesses
فِلِنسها، ویژگیهای مختلفی از منظر که شامل سطوح ناهموار و جذابیتهای طبیعی است.
fellon
فِلُن، به معنی جنایتکار یا مجرم که در برخی متون به توصیف شخصیتها و داستانها استفاده میشود.
fellowcraft
فِلَو کرفت، به شخصی اطلاق میشود که در هنر سنگچینی آموزش دیده و در سطح متوسطی قرار دارد.
fellowed
کلمهای که به معنای همکار بودن یا اشتراکگذاری فعالیتها است.
fellowess
فردی زن که در یک گروه یا جامعه به عنوان همکار شناخته شود.
fellowheirship
وضعیتی که در آن افراد به عنوان وراث همعصر یا مشترک با یکدیگر درارتباط هستند.
fellowing
عمل همکار بودن، به ویژه در زمینههای علمی یا حرفهای.
fellowless
وضعیتی که در آن فرد همکار یا همدست ندارد.
fellowly
به معنای همکارانه یا مربوط به همکاران، اعم از رفتارها یا مناسبات.
fellowman
فردی که به نوع خود تعلق دارد، به ویژه در مورد انسانها.
fellowmen
افرادی که در یک جامعه یا گروه مشترک قرار دارند.
fellowred
احساس نزدیکی و همبستگی با دیگران، به ویژه در راستای باورهای مشابه.
fellowshiped
عمل همبستگی با دیگران، به ویژه در زمینههای مذهبی یا اجتماعی.
fellowshiping
فعالیت همبستگی با دیگران، به ویژه در قالب گروه یا جامعه.
fellowshipped
فellowshipped، عمل عضویت در انجمنها یا گروههای اجتماعی.
fellside
felside، بخشی از زمین که در کنار یک تپه یا کوه قرار دارد.
fellsman
fellsman، شخصی که در مناطق کوهستانی و مرتفع زندگی میکند و به این نوع منطقه آشنا است.
feloid
feloid، وصفی که به ویژگیهای خاص و منحصر به فرد یک نوع جانوری اشاره دارد.
felones
felones، جرایم سنگین و جدی که معمولاً مجازاتهای سختی دارند.
feloness
زن مجرم، زنی که مرتکب جرم شده و از نظر قانونی دارای سوابق جزایی است.
feloniously
به صورت مجرمانه، با نیت انجام یک جرم جدی؛ رفتاری که در حقوق جزا به عنوان مجرمانه شناخته میشود.
feloniousness
مجرم بودن، ویژگی یا حالت مرتکب جرمی که رفتار یا عمل وی به طور حقوقی مجرم شناخته میشود.