fluigram
فلویگرم واحدی برای اندازه‌گیری حجم مایعات است.
fluigramme
فلویگرم واحدی برای اندازه‌گیری دقیق حجم مایعات به‌خصوص در محاسبات علمی است.
fluing
فلویینگ به معنای نصب و مدیریت دودکش‌ها برای تخلیه گازهای خروجی از یک سیستم گرمایشی است.
fluyt
فلویت نوعی کشتی تجاری با طراحی خاص است که به خصوص در قرن هفدهم مورد استفاده قرار می‌گرفت.
fluitant
فلویتان به صداهایی ارجاع دارد که شبیه به نواختن فلوت هستند و معمولاً حالتی آرامش‌بخش دارند.
fluyts
فلویت نوعی کشتی تجاری با بدنه باریک و کفی عمیق است که به طور خاص برای حمل و نقل کالاها طراحی شده است.
flukeless
بدون فلوت، به معنی طراحی یا مدلی است که در آن فلوت وجود ندارد.
flukeworm
کرم‌فلوت، نوعی کرم است که به عنوان یک انگل در بدن میزبان زندگی می‌کند و می‌تواند به حیوانات و انسان‌ها آسیب برساند.
flukewort
فلوت‌گاک، نوعی گیاه است که در امور دارویی استفاده می‌شود و در مناطق مرطوب رشد می‌کند.
flukily
به شکلی تصادفی یا غیر مترقبه، بدون برنامه‌ریزی قبلی.
flukiness
ویژگی تصادفی یا غیرقابل پیش‌بینی بودن یک نتیجه یا وضعیت.
flumadiddle
فلومادیدل، در معنا به سخافت، بیهوده‌گویی یا حرف‌های بی‌معنی اطلاق می‌شود.
flumdiddle
فلومدیدل، نوعی بی‌معنی‌گویی و nullity در گفتار.
flumed
بلود، به معنای ایجاد جوی یا کانال برای هدایت آب.
flumerin
فلوامرین، ترکیبی که ممکن است خواص دارویی داشته باشد.
fluming
بلود کردن به معنای هدایت آب با استفاده از مجاری یا لوله‌ها است.
fluminose
فلوئیدوز به ویژگی یا شرایط خاصی اطلاق می‌شود که در گیاهان یا موجودات خاص وجود دارد.
fluminous
فلومینوس به معنی شفاف و درخشان، معمولاً در توصیف اشیاء یا پدیده‌های طبیعی که نور را به‌طور خاصی منتقل می‌کنند، استفاده می‌گردد.
flummadiddle
فلومادیدل به معنی حرف‌های بی‌معنی و بی‌اهمیت است.
flummer
فلومر به فردی اطلاق می‌شود که با انجام حرکات تردستی و نمایشی، مردم را سرگرم می‌سازد.
flummydiddle
فلومیدل به معناى فریب و توهم است، داستان‌های بی‌اساس و غیرواقعی.
flunkeydom
بفلکت‌نشینی به معنای اطاعت و خزمتی و دلسوزی به دیگران در سطوح اجتماعی و حرفه‌ای است.
flunkeyhood
بفلکت‌نشینی به معنای حالت یا خصوصیتی است که در آن فرد به تدریج به خواسته‌های دیگران تسلیم می‌شود.
flunkeyish
رفتار یا خصوصیات مربوط به فردی که به دیگران به ویژه افراد با مقام بالا خدمت می‌کند و غالباً به طور ناپسند یا عاری از استقلال عمل می‌کند.
flunkeyism
سیستم یا رفتار اجتماعی که در آن افراد به نحو چاپلوسانه‌ای به افراد قدرتمند یا مقامات خدمت می‌کنند.
flunkeyistic
به حالت یا خصوصیت رفتاری اشاره دارد که در آن فرد به نحو چاپلوسانه‌ای به دیگران خدمت می‌کند.
flunkeyite
شخصی که ویژگی‌های فلوکی‌گری دارد و معمولاً خود را به دیگران می‌چسباند.
flunkeyize
عمل مضحک کردن یا به نحو چاپلوسانه‌ای ستایش کردن فردی یا گروهی.
flunker
شخصی که در امتحانی یا آزمایشی نمره قبولی نمی‌آورد.
flunkers
کسانی که در امتحان موفق نمی‌شوند و نمره قبولی را کسب نکرده‌اند.
flunkydom
وضعیت یا فرهنگی که در آن ناکامی و عدم موفقیت معمول است.
flunkyhood
وضعیتی که در آن افراد به دلیل عدم موفقیت در تحصیلات یا کار، احساس عدم تعلق می‌کنند.
flunkyish
ویژگی یا خصوصیتی که نشان‌دهنده ناکامی است.
flunkyism
فرهنگ یا حرکتی که عدم موفقیت را تشویق می‌کند.
flunkyistic
ویژگی که به سمت ناکامی تمایل دارد.
flunkyite
فلانکیایت، شخصی است که بدون نقد و بررسی از دیگران پیروی می‌کند و معمولاً ویژگی های وابسته و ناتوانی در تصمیم‌گیری مستقل دارد.
flunkyize
فلانکی‌سازی، عملی است که در آن فرد به طرز ناتوانانه‌ای از دیگران پیروی می‌کند و به طور مفرط مطيع می‌شود.
fluoaluminate
فلوروالومینات، ترکیب شیمیایی است که شامل فلور و آلومینات است و در صنایع مختلف کاربرد دارد.
fluoaluminic
ترکیب فلوروالومینیک، ترکیبی است که در آن فلور و آلومینیوم حضور دارند و در علم شیمی کاربرد دارد.
fluoarsenate
فلورآرسنات، ترکیبی شیمیایی است که شامل فلور و آرسنیک است و در صنعت کشاورزی کاربرد دارد.