freen
آزاد، بدون محدودیت و در چارچوب خاصی نیست.
freend
آزاد گذراندن زمان، بدون قواعدی خاص.
freeness
احساس آزادی و عدم محدودیت در شرایط.
freers
فرهنگ لغت: افرادی که از پولسازی آزاد نقره طرفداری میکنند.
freesilverism
فرهنگ لغت: جنبشی اجتماعی و اقتصادی که خواستار استفاده از نقره به عنوان مبنای پول است.
freesp
فرهنگ لغت: مجوزی که استفاده آزاد از نرمافزار را تعیین میکند.
freespac
فرهنگ لغت: چارچوبی که برای هماهنگی و همکاری منابع مشترک طراحی شده است.
freestyler
فرهنگ لغت: فردی که در رقص یا ورزشهای دیگر به طور آزادانه و خلاقانه عمل میکند.
freet
آزاد کردن یک برنامه یا زمان برای کاری یا شخصی دیگر.
freethink
آزاد اندیش، کسی که به طور مستقل و بدون پیروی از عقاید رایج فکر میکند.
freethinking
آزاد اندیشی، تفکر مستقل که به پیشرفت و ابداع کمک میکند.
freety
آزادی به معنای نداشتن محدودیت در حرکت یا عمل.
freetrader
بازرگان آزاد، کسی که به اصول تجارت آزاد معتقد است.
freeward
کشتی یا وسیلهای که به هیچ محدودیتی در سفر یا ورود و خروج احتیاج ندارد.
freewheelingness
بیخیالی، روحیه آزاد و رها بودن، صرف نظر از محدودیتها و قواعد، به ویژه در زندگی و خلاقیت.
freewoman
زن آزاد، زنی که به طور مستقل و بدون وابستگی به دیگران زندگی میکند و حقوق و آزادیهای خود را ارج مینهد.
freewomen
زنان آزاد، گروهی از زنانی که مستقل و دارای حقوق فردی و اجتماعی هستند.
freezable
قابل فریز شدن، اشاره به موادی که میتوان آنها را در دماهای پایین نگهداری کرد بدون اینکه کیفیت آنها تحت تأثیر قرار گیرد.
freezed
منجمد شده، اشاره به حالتی که مایع به جسم جامد از یخ تبدیل میشود.
freezy
سرما، اشاره به حالتی که دما زیر صفر میباشد یا باعث احساس سرما میشود.
fregata
جنس بزرگی از پرندگان دریایی که به نام 'فریکاتا' شناخته میشود.
fregatae
گونهای از پرندگان دریایی با پرواز استثنایی.
fregatidae
خانوادهای از پرندگان دریایی به نام فریکاتیده.
fregit
به نوعی از گنجشک اشاره دارد که معمولاً در ادبیات استفاده میشود.
frey
یکی از خدایان مهم در افسانههای اسکاندیناوی.
freya
فریا، الهه عشق، زیبایی و جنگ در اساطیر نورس، که به عنوان یکی از مهمترین شخصیتهای اسطورهشناسی و نماد طبیعت و باروری شناخته میشود.
freyalite
فریایت، معدنی نادر با فرمول شیمیایی خاص که بسته به نوع خود در نزدیکی معادن دیگر یافت میشود.
freibergite
فریبرگیت، نوعی سنگ معدنی که در ساخت جواهرات و اشیاء زینتی مورد استفاده قرار میگیرد.
freycinetia
فریسینتیا، جنس گیاهی از خانواده زینکوداک که معمولاً در جزایر اقیانوس آرام و نقاط گرمسیری دیگر رشد میکند.
freieslebenite
فریسلبنیت، نوعی ماده معدنی که به خاطر ترکیب خاص و ارزش اقتصادی بالای خود شناخته میشود.
freiezlebenhe
فریزلِبِنِه، اصطلاحی در فرهنگ محلی که در داستانها و افسانهها برای توصیف یک شخص یا پدیده خاص به کار میرود.
freightyard
حیاط بارگیری، مکانی است که در آن کالاها توسط قطارها بارگیری و تخلیه میشوند.
freightless
بدون بار یا کالا، به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیزی حمل نمیشود.
freightment
حمل و نقل بار به فرآیند جابجایی کالاها وابسته است.
freyja
فریا، الههای از اسطورههای شمالی که نماد عشق و باروری است.
freijo
فریجو نوعی درخت است که در مناطق گرمسیری رشد میکند و چوب با کیفیتی دارد.
freinage
فرینژ به سیستم یا فرآیندی اطلاق میشود که موجب توقف یا کاهش سرعت میشود.