furner
فردی که در زمینهٔ کار با کوره و آتشزنی فعالیت میکند.
furniment
مواد و ابزار ضروری برای کار با کوره و ساخت سفال.
furnishable
قابل Furnish، به معنای قابل جذب کردن وسایل و مبلمان است.
furnishment
تأسیس، فرآیند قرار دادن وسایل و مبلمان در یک مکان.
furnit
کلمهای غیررسمی و مختصر برای مبلمان.
furnitureless
بدون مبلمان، به وضعیتی گفته میشود که مبلمان ندارد.
furnitures
جمع کلمه مبلمان، به معنای مجموعهای از وسایل داخلی.
furoate
فوروات، یک ترکیب شیمیایی است که معمولاً در درمان بیماریهای پوستی به کار میرود.
furodiazole
فورودیازول، یک ترکیب شیمیایی با برنامههای دارویی بالقوه است.
furoic
فوروریک، نوعی اسید شیمیایی مشتق شده از فوران است.
furoid
فورویید به ساختارهای شیمیایی خاصی در ترکیبات آلی اشاره دارد.
furoin
فورین، یک ترکیب شیمیایی است که در سنتز آلی استفاده میشود.
furole
فورول یک ترکیب شیمیایی است که در مطالعه خواص شیمیایی مهم است.
furomethyl
فورومتیل، یک ترکیب شیمیایی که دارای یک گروه متیل و یک گروه فوران است و در صنایع مختلفی کاربرد دارد.
furomonazole
فورومونازول، دارویی است که به منظور درمان عفونتهای قارچی استفاده میشود.
furriered
فوریر شده، به لباسها یا کالاهایی اشاره دارد که از پوست واقعی جانوران ساخته شدهاند.
furrieries
فوریرها، فروشگاههایی هستند که به فروش و تولید لباسها و کالاهای ساخته شده از پوست جانوران میپردازند.
furrily
به شکل پشمالو، به توصیف حرکات یا حالتهایی اشاره دارد که شبیه به پشمالی یا نرمی است.
furriner
خارجی، به فردی اطلاق میشود که از کشورهای دیگر آمده است و در زمینهای خاص فعالیت میکند.
furriners
بیگانگان، افرادی که از کشور دیگری آمدهاند و در کشور دیگر زندگی میکنند.
furriness
پرزیدگی، ویژگی یا حالت داشتن پشم یا موی نرم و لطیف.
furrings
پرزها، رشتههای نرم و لطیف که بر روی سطحی قرار دارند.
furrower
شیار زن، دستگاه یا شخصی که شیارهایی در خاک ایجاد میکند.
furrowers
شیارزنان، افرادی که شیارهایی در خاک برای کشت ایجاد میکنند.
furrowy
شیاردار، دارای شیارها یا خطوط عمیق در سطح.
furrowless
بدون شیار، اصطلاحی برای توصیف زمین یا سطوحی است که هیچ خط یا شیار قابل مشاهدهای ندارند.
furrowlike
شکل یا یا ویژگیای که به شیارها شبیه است، برای توصیف خطوط عمیق یا فرورفتگیها به کار میرود.
furrure
نوعی بافت یا مواد نرم و پشمی که معمولاً برای ایجاد گرمی و راحتی به کار میرود.
fursemide
دارویی که برای کاهش احتباس مایعات و درمان فشار خون بالا کاربرد دارد.
furstone
نوعی سنگ یا مواد معدنی که برای ساخت و ساز و تزئین به کار میرود.
furtherances
پیشرفتها یا اقدامات مثبت که به بهبود یا توسعه چیزی کمک میکنند.
furtherer
پیشبردنده، کسی که به پیشرفت یا توسعه چیزی کمک میکند.
furtherest
دورترین، صفتی برای توصیف بزرگترین فاصله از یک نقطه یا مکان.
furtherly
بیشتر، به معنای ادامه یافتن یا بررسی عمیقتر یک موضوع.
furthersome
پیشبردنده، به معنای چیزی که باعث پیشرفت یا بهبود چیزی میشود.
furthy
آبکی یا گنگ، به معنای وضوح ناکافی.
furtiveness
احتیاط، به معنای انجام کارها به گونهای که کمتر مورد توجه قرار گیرد.
furtum
فرتوم به معنای سرقتی است که به صورت مخفیانه و بدون خشونت انجام میشود.
furud
فروید به علم روانشناسی و نظریههای مربوط به آن اشاره دارد.