glaucosis
گلاکوکوزیس به حالتی اشاره دارد که میتواند علائم خاصی در فرد ایجاد کند و نیاز به تشخیص و درمان دارد.
glaucosuria
گلاوسوری به وضعیتی اطلاق میشود که ادرار به رنگ آبی یا خاکستری مایل به آبی رنگ میشود.
glaucously
به طور افراطی در رنگ خاکستری مایل به آبی، غالباً به زیبایی خاصی اشاره دارد.
glaucousness
حالت یا کیفیتی که با رنگ خاکستری مایل به آبی مشخص میشود.
glaucus
به موجودی که به رنگ خاکستری مایل به آبی جلوه میکند، اطلاق میشود.
glauke
شخصیت اساطیری که به دریا و ویژگیهای آن مرتبط است.
glaum
عملی که به معنای زل زدن به کسی یا چیزی به طور خیرهکننده است.
glaumrie
گلاومری، نوعی پدیده طبیعی که به زیبایی و جاذبه آن وابسته است.
glaur
گلاور، لایهای نرم و مرطوب از خاک یا اشیاء که بعد از باران ایجاد میشود.
glaury
گلاوری، توصیفکننده چشماندازهای زیبا و دیدنی.
glaux
گلاوکس، موجودی با ظاهر خاص که در طبیعت زندگی میکند.
glave
گلاو، نوعی شمشیر با ویژگیهای خاص که به جهت استفاده در نبردها طراحی شده است.
glaver
گلاور موجودی با حرکات سریع که توانایی فرار از شکارچیان را دارد.
glavered
غلو کردن، به معنای صحبت کردن یا نوشتن در مورد چیزی به شکلی پرشور و اغراقآمیز است.
glavering
غلو کردن، بیان منظور به صورت زیادهروی، در اشاره به چیزی.
glazement
شیشهکاری، پوشش یا لایهای از شیشه بر روی یک سطح، مانند پنجره یا سفال.
glazen
شیشهای، به معنای ساخته شده از شیشه یا یک سطح شیشهای.
glazer
شیشهکار، فردی که متخصص در کار با شیشه است و به کاربرد آن میپردازد.
glazers
شیشهکاران، گروهی از افرادی که در زمینه شیشهکاری و کار با شیشه تخصص دارند.
glazework
کار روی لعاب، فرآیند طراحی یا تولید اشیاء با استفاده از لعاب که معمولاً بر روی سرامیک یا سفال استفاده میشود. این کار میتواند با رنگهای مختلف و تکنیکهای متنوع انجام شود.
glazy
دارای سطحی شفاف یا درخشان که شبیه به لعاب است. معمولاً در مورد غذا یا اشیائی که سطحشان براق و شفاف است، به کار میرود.
glaziery
کارگاهی که در آن فرآیندهای مرتبط با تولید شیشه و لعاب صورت میگیرد، و شامل هنرها و تکنیکهای مرتبط با این صنعت است.
glazieries
مجموعهای از کارگاهها یا فروشگاههایی که در زمینه تولید و کار با شیشه و لعاب فعالیت میکنند.
glaziest
بیشترین مقدار لعاب را داشتن، به طور خاص در زمینه اشیای سرامیکی یا شیشهای.
glazily
به شیوهای با لعاب یا درخشان، معمولاً در اشاره به تکنیکهای هنری.
glaziness
درخشانی یا شفافیت سطحی که مانند شیشه یا لعاب به نظر میرسد.
glb
اختصاری برای مفاهیم خاص که معمولاً در زمینههای تخصصی استفاده میشود.
gld
معنایی خاص دارد که معمولاً در ارتباط با بازارهای مالی استفاده میشود.
glead
احساس خوشحالی و سرخوشی.
gleamier
دارای درخشندگی بیشتر یا بهتر از حالت عادی.
gleamiest
درخشانترین یا شفافترین؛ با درخشندگی بالاتر.
gleamily
به طرز درخشانی، در حالتی که درخشش و روشنایی محسوسی دارد.
gleamingly
به طرز درخشانی، به گونهای که درخشش داشته باشد.
gleaner
جمعآورنده، کسی که باقیمانده محصولات را جمعآوری میکند.
gleaners
جمعآوریکنندگان، افرادی که در فصل برداشت محصول از زراعت، باقیماندهها را جمعآوری میکنند.
gleary
درخشان و شفاف، بهویژه در مورد آسمان یا چهره.
gleave
به معنای ذوب کردن چربی در پخت و پز یا شیرینیپزی.