haquebut
هقوبت نوعی سلاح آتش‌دار قوی است که در قرون وسطی استفاده می‌شد.
haqueton
هاکتون، نوعی لباس زرهی نازک که به عنوان حفاظ بر روی بدن پوشیده می‌شود.
harace
هاراس، نوعی گل یا گیاه زینتی که عمدتاً در باغ‌ها به عنوان تزئین استفاده می‌شود.
haraya
هارایا، واژه‌ای که برای بیان احساس شادی و خوشحالی به کار می‌رود.
harakeke
هاراکه‌که، گیاهی که عمدتاً در بافت سبد و مصنوعات دستی استفاده می‌شود.
harang
هارنگ، سخنرانی طولانی و با هیجان که معمولاً هدفی خاص دارد.
harangueful
هارنگفول، صفتی که به سخنانی با شور و هیجان زیاد اشاره دارد.
haranguer
کسی که به طور طولانی و انتقادی صحبت می‌کند، به ویژه در یک جمع.
haranguers
جمعی از افرادی که به بیان انتقادی و بلند صحبت می‌کنند.
hararese
گویش محلی که در شهر هاراره در زیمبابوه صحبت می‌شود.
harari
قومی که در شهر هاراره و اطراف آن زندگی می‌کند.
haras
مزرعه‌ای که در آن اسب‌ها پرورش داده می‌شوند.
harassable
قابل سرزنش؛ به طور قابل توجهی مورد آزار قرار گرفتن.
harassedly
به‌صورت آشفته یا تحت فشار صحبت کردن یا عمل کردن.
harasser
شخصی که دیگران را مورد آزار قرار می‌دهد، غالباً به‌صورت کلامی یا جسمی.
harassers
جمع آزاردهنده، افرادی که به دیگران آزار می‌رسانند.
harassingly
به‌گونه‌ای که باعث آزار یا ناراحتی دیگران شود.
harast
نوعی زبان یا شکل بیان، ممکن است به انتقال مفاهیم خاص اشاره داشته باشد.
haratch
نوعی تکنیک یا روش در هنر و صنایع دستی.
harateen
هاراتین، قومی از مردم افغانستان که در منطقه هرات زندگی می‌کنند و به خاطر فرهنگ و تاریخ خاص خود شناخته می‌شوند.
haratin
هاراتین به افراد یک قبیله یا گروه خاص اطلاق می‌شود که در بعضی فرهنگ‌ها به مهارت‌های دستی و هنری معروف‌اند.
haraucana
هاراوکانا، نژادی از مرغ‌هاست که به خاطر تخم‌مرغ‌های خاص و زیبایش شناخته می‌شود.
harb
حرب به معنای جنگ، مخاصمه یا نزاع میان دو یا چند طرف است.
harbergage
هاربرگج به خدمات و فرایندهای حمل و نقل و ذخیره‌سازی کالاها در بنادر اشاره دارد.
harbi
حربی به معنای نظامی یا جنگجو است که به کسی یا چیزی اطلاق می‌شود که درگیر جنگ یا جنگ‌طلبی است.
harbinge
در دل داشتن، پنهان کردن یا نگه داشتن چیزی، به ویژه اطلاعات یا احساسی که ممکن است مفید یا مضر باشد.
harbingery
محلی برای نگهداری یا پرورش ایده‌ها و احساسات، جایی که افراد می‌توانند احساسات و افکار خود را به اشتراک بگذارند.
harbingership
مسئولیت یا نقش در حفاظت و مدیریت چیزی، به ویژه یک پروژه یا ایده.
harborer
کسی که چیزی را در خود نگه می‌دارد، به ویژه یک احساس یا اطلاعات، موظف به حمایت و حفاظت از آن است.
harborers
افرادی که مواردی را در خود نگه می‌دارند و از آن‌ها محافظت می‌کنند.
harborful
دارای ویژگی‌هایی که پناه یا احساس امنیت را ایجاد می‌کند.
harborless
بی‌بنادر به وضعیتی اطلاق می‌شود که کشتی یا چیزی دیگر به بندر یا پناهگاه دسترسی ندارد.
harborough
هاربورو یک نام خاص برای یک شهر بازار قدیمی در انگلستان است.
harborous
دارای بندر به خصوصیات و ویژگی‌هایی اشاره دارد که به بندر مربوط می‌شوند.
harborward
به سمت بندر بودن یا حرکت در جهت بندر را توصیف می‌کند.
harbourer
به شخصی اطلاق می‌شود که یک کشتی یا قایق را در بندر نگه می‌دارد.
harbourless
وضعیتی بدون دسترسی به بندر یا پناهگاه.
harbourous
منطقه‌ای که به خوبی برای بندر و شناوران مناسب است.
harbourward
به سمت بندر یا محوطه بندری حرکت کردن.
harbrough
نام یک دهکده که در بعضی از مکالمات به آن اشاره می‌شود.