heapstead
محل انباشت زباله یا ضایعات که معمولا در آن مراقبت ویژهای صورت میگیرد.
hearable
قابل شنیدن، به معنای اینکه صدا یا صوت به طور واضح و مشخص شنیده میشود.
hearer
شخصی که گوش میدهد، به خصوص در یک گفتگو یا سخنرانی.
hearers
جمع ‘شنونده’، افرادی که به چیزی گوش میدهند.
hearkener
شخصی که به دقت گوش میدهد یا به چیزی توجه میکند.
hearsays
شایعات، اطلاعاتی که از کسی به کسی دیگر منتقل میشود بدون اینکه منبع قابل اعتمادی داشته باشد.
hearsed
تمرین کردن یا آماده شدن برای یک نمایش یا اجرا.
hearselike
دارای صفاتی که به شایعات و اطلاعات غیررسمی مربوط میشود.
hearsing
فرآیند شنیدن صحبتها یا شایعات.
hearst
نام یک شخص یا شرکت معروف در زمینه رسانه.
heartaching
دلخراش، اشاره به احساس عمیق و دردناک که نتیجهی عشق، غم یا فقدان است.
heartbird
قلبپرنده، به معنای یک دوست نزدیک یا همراه که با او ارتباط عاطفی عمیق دارید.
heartblock
بلوک قلبی، اختلالی در انتقال سیگنالهای الکتریکی در قلب که منجر به ضربان نامنظم میشود.
heartblood
خون قلب، به معنای احساسات و عواطف عمیق، به ویژه در روابط معنوی.
heartbroke
دلشکسته، به معنای احساس درد و غم ناشی از جدایی یا فقدان.
heartbrokenly
دلشکسته، به حالتی اشاره دارد که کسی ناراحت و نگران است به خاطر جدایی یا فقدان در عشق.
heartbrokenness
دلشکستگی، حالتی از غم عمیق یا ناراحتی ناشی از جدایی یا آسیب به روابط عاطفی.
heartburning
سوزش قلب، احساسی آزاردهنده در قفسه سینه به علت بازگشت اسید معده به مری.
heartburns
سوزشهای قلب، احساس سوزش یا ناراحتی در قفسه سینه به دلیل بالارفتن اسید معده.
heartdeep
عمیقاً در قلب، به احساسات شدیدی اشاره دارد که درون فرد وجود دارد.
heartease
آرامش قلب، به وضعیتی اشاره دارد که فرد احساس راحتی و آسودگی خاطر دارد.
heartedly
به صورت صمیمانه و با تمام وجود، به معنای اقدام یا انجام کاری با عشق و توجه.
heartedness
کیفیت یا حالت صمیمانه بودن، یا ابراز عشق و محبت.
heartener
شخصی که با اقدام یا کلام خود به دیگران انرژی مثبت میدهد و روحیه را بالا میبرد.
hearteningly
به طور دلگرمکننده، به معنای ارتقاء روحیه یا ایجاد حس مثبت.
heartful
پر از احساس و محبت، نشاندهنده توجه و عشق واقعی.
heartfully
به طور دلگرمکننده و صمیمی، نشاندهنده تلاش واقعی در ابراز احساسات.
heartfulness
قلبگرایی، مفهوم و رویکردی به زندگی است که بر مراقبت و توجه به قلب و احساسات تأکید دارد.
heartgrief
دلشکستگی، احساس غم و اندوه عمیق به خاطر از دست دادن یا جدایی از کسی یا چیزی محبوب.
hearthless
بیدل، توصیفی برای جایی یا شخصی که گرما، صمیمیت یا احساسات را ندارد.
hearthman
آتشافروز، به شخصی اطلاق میشود که به نگهداری و مراقبت از آتش در خانه میپردازد.
hearthpenny
سکه دلخانه، سکهای که به نشانه احترام و برای حفاظت در خانهها به کار میرفت.
hearthstead
دلخانه، به مکانی در خانه اطلاق میشود که به طور خاص دور آتش تجمع میکنید و نماد استاندارد خانواده است.
hearthward
به سمت آتشکده یا محل زندگی، در اینجا به معنای حرکت به سوی خانه یا مکانی گرم و دلنشین است.
hearthwarming
دلگرمکننده، چیزی که احساس گرما و راحتی را ایجاد میکند، به ویژه در زمینه خانواده و دوستی.
heartikin
قلبک، یک نوع نماد کوچک از عشق یا دوستی که معمولاً به عنوان هدیه داده میشود.
heartiness
شادابی، احساس یا نوعی رفتار که نشان دهندهی سلامتی و زندگی است.