be a weight off one's mind
وزن از روی ذهن کسی برداشتن به معنای رهایی از نگرانی یا اضطراب.
be bad news
خبر بد، نشانه‌ای از وقوع چیزی منفی یا ناخوشایند.
be barking up the wrong tree
به معنای این است که فرد در حال اشتباه کردن یا فکر کردن به فرد یا چیز نادرست است.
be beaten at the post
شکست در موردی که به نظر می‌رسید پیروزی نزدیک است.
be beforehand with
این به معنی اقدام پیشگیرانه یا پیش از موعد است.
be better than a poke in the eye with a sharp stick
این عبارت به معنای بیان می‌کند که وضعی برخلاف چیزی ناخوشایند، بهتر است.
be better than nothing
به معنای این است که هر چیزی ممکن است از عدم داشتن آن چیزی بهتر باشد.
be beyond a joke
این عبارت به وضعیتی اطلاق می‌شود که از حالت شوخی فراتر رفته و کاملاً جدی شده است.
be bitten by the — bug
این عبارت برای اشاره به علاقه شدید و ناگهانی به چیزی استفاده می‌شود.
be blown off course
این عبارت به وضعیتی اشاره دارد که فرد یا شیء از مسیر اصلی خود خارج شده است.
be bored shitless
این عبارت به حسی از بی‌حوصلگی و خستگی عمیق اشاره دارد.
be born with a silver spoon in one's mouth
این عبارت به افرادی اشاره دارد که در خانواده‌های مرفه متولد شده‌اند و به راحتی به ثروت دسترسی دارند.
be bouncing off the walls
این عبارت به حالتی از هیجان و انرژی زیاد اشاره دارد.
be brought to bed
به رختخواب برده شدن، به معنای خوابیدن یا تمایل به استراحت است.
be built like a brick shithouse
به معنای داشتن بدنی بسیار قوی و محکم است.
be bumping along the bottom
به معنای بودن در شرایط ناامیدکننده یا نامطلوب است.
be burned at the stake
به معنای مجازات یا سرزنش شدید به خاطر عقاید است.
be called to the bar
به معنای مجاز بودن به عنوان وکیل است.
be called within the bar
به معنای معتبر بودن به عنوان وکیل و توانایی نمایندگی در دادگاه است.
becalmed
به حالت سکون یا بی‌حرکتی درآوردن، به ویژه هنگامی که یک کشتی بدون باد در دریا متوقف می‌شود.
becard
تأمین پوشش و محافظت برای جلوگیری از آسیب به یک سطح.
be cast in a — mould
به معنای دارای ویژگی‌ها و صفات مشترک، به ویژه بین اعضای خانواده.
be caught short
به موقعیت ناخوشایند یا ناراحت‌کننده‌ای اشاره دارد که فرد نیاز ضروری دارد ولی به آن نیاز پاسخ نمی‌دهد.
because of
عبارتی که برای بیان علت یا دلیل چیزی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
béchamel
بشامل، یک نوع سس سفید و کرمی است که در تهیه غذاها به‌خصوص پاستا و لازانیا استفاده می‌شود.
bechdel test
آزمون بشدل، روشی برای سنجش تمثیل زنان در فیلم‌هاست که برای بررسی ارتباط زنان در زبان روزمره طراحی شده است.
bêche-de-mer
بش دمر، نوعی غذا از خیار دریایی است که در برخی از کشورهای آسیایی بسیار محبوب است.
bechstein
پیانوهای بچشتاین از مشهورترین و باکیفیت‌ترین برندهای پیانو در جهان هستند.
becket
توماس بکت، یک شخصیت مذهبی تاریخی است که در قرن دوازدهم میلادی درگیر تضادهایی با دولت انگلستان بود.
beckettian
بکتینی به ویژگی‌های خاص کارهای ساموئل بکت، نویسنده و نمایشنامه‌نویس مشهور اشاره دارد.
be climbing the walls
احساس بی‌تابی و نارضایتی از نبودن فعالیت یا حرکت.
becoming
فرآیند یا حالت تغییر کردن به چیزی دیگر.
be cooking with gas
به معنای اینکه کارها به راحتی و با موفقیت پیش می‌روند.
becquerel
واحد اندازه‌گیری رادیواکتیویته که معادل با یک تجزیه در ثانیه است.
be cracked up to be
به لحاظ شهرت یا اعتبار، به آن اندازه که گفته شده است خوب نیست.
be crook on
در یک زمینه خاص، به ویژه در مورد دانش یا مهارت، به شدت ناتوان است.
be cruel to be kind
گاهی لازم است که برای کمک به دیگران، در کوتاه‌مدت کمی بی‌رحم باشید.
be cut out for
به لحاظ ویژگی‌ها یا مهارت‌ها، کاملاً مناسب برای یک کار یا نقش خاص است.
bedabble
به فعالیت‌های جزئی و غیرجدی پرداخته، بدون تمرکز جدی بر روی آن.
bedad
احساس خوشایند یا ناخوشایند ناشی از یک واقعه خاص، معمولاً به نوعی که روی روحیه تأثیر می‌گذارد.