befogged
بنفشه و سردرگمی به دلیل نبود شفافیت یا وضوح در اطلاعات.
befool
فریب دادن یا گول زدن کسی به طرز نادرست.
before christ
مفهوم تاریخی که به سالهای قبل از تولد عیسی مسیح اشاره دارد.
before one knows where one is
این عبارت به حالتی اشاره دارد که فرد به یک وضعیت جدید وارد میشود بدون اینکه زمان داشته باشد تا درک کند در کجا قرار دارد.
before one's eyes
به معنی اینکه چیزی به وضوح و به صورت مستقیم در مقابل چشمان فرد اتفاق میافتد.
before the fact
به معنی اقدام یا اظهار نظری است که قبل از وقوع یک رویداد خاص انجام میشود.
before the mast
به موقعیت قرارگیری در کشتی اشاره دارد، جایی که ملوانان در کار و زحمت هستند.
before the wind
عبارت 'قبل از باد' به معنی حرکت یا پیشرفت در یک موقعیت خاص و به طور موثر در اعمال فشار است.
before time
عبارت 'قبل از زمان' به معنای انجام یک کار یا عمل پیش از زمان تعیین شده است.
be for it
عبارت 'برای آن بودن' به معنای آماده بودن برای عواقب یک اقدام یا عمل است.
be for the best
عبارت 'به نفع بهترین بودن' به معنای این است که یک نتیجه یا نتیجه خاص به نفع و بهترین حالت است.
be fresh out of
تازه از چیزی خالی شدن، معمولاً به معنی اتمام موجودی یک چیز است.
be friends with
دوست بودن با کسی، رابطهای صمیمی و اجتماعی با یک فرد دیگر برقرار کردن.
be full bottle on
کسی که اطلاعات کاملی در مورد یک موضوع خاص دارد و به خوبی درک میکند.
be full of it
احساس میشود که فرد در حال دروغ گفتن یا گزافهگویی است.
befurred
کسی یا چیزی که دارای پشم یا خز است.
beg
درخواست کردن به شدت و اغلب در شرایط ناامیدکننده.
begad
عبارتی برای ابراز تعجب یا شگفتی.
begemmed
به معنای زینت شده با جواهرات یا سنگهای قیمتی.
beget
به معنای به وجود آوردن یا تولید کردن.
beggar
شخصی که به دلیل نیاز مالی درخواست کمک میکند.
beggarly
به معنی بسیار فقیرانه و کم اهمیت.
beggarman
شخصی که به دلیل نیاز مالی در خیابان درخواست کمک میکند.
beggar-my-neighbour
بازی کارتی که در آن بازیکنان سعی میکنند کارتهای حریف را جمع کنند و در نهایت همه کارتها به نفر برنده میرسد.
beggar's purse
کیفی که معمولاً گدایان برای جمعآوری پول استفاده میکنند.
beggarticks
گونهای از گیاه که معمولاً در طبیعت بهطور طبیعی رشد میکند و میتواند در مزارع کشاورزی مزاحمت کند.
beggarwoman
زنی که به دلیل نداشتن منابع مالی یا اجتماعی، درخواست کمک میکند.
beggary
وضعیتی که در آن فرد به دلیل فقر و نیاز مالی مجبور به درخواست کمک از دیگران میشود.
begging bowl
کاسهای که برای جمعآوری صدقات و کمکهای مالی استفاده میشود.