lamellas
لاملا، به ورقه‌های نازک و مسطحی گفته می‌شود که در ساختارهای مختلف وجود دارند.
lamellate
لامله‌ای، صفتی برای توصیف ساختارهایی که شامل لایه‌ها یا ورقه‌های نازک هستند.
lamellated
لامله‌ای، به چیزهایی اشاره دارد که دارای لایه‌ها یا ورقه‌های نازک هستند.
lamellately
لامله‌ای، به نحوه‌ای از رشد یا آرایش اشاره دارد که شامل لایه‌ها باشد.
lamellation
لاملاسیون، فرآیند یا حالت ایجاد لایه‌های نازک و ورقه‌ای.
lamellibranchia
لاملی‌برانچیا، گروهی از نرم‌تنان آبزی هستند که شامل صدف‌ها می‌شوند.
lamellibranchiata
لاملی‌برن‌کاتا یک کلاس جانداران دریایی است که دارای دو صدف متقارن هستند و بیشتر در آب‌های شیرین و شور زندگی می‌کنند.
lamellibranchiate
لاملی‌برن‌خیط به اشکالی از جانوران اشاره دارد که آبشش‌هایشان به صورت لایه‌ای یا صفحه‌ای ترتیب یافته‌اند.
lamellicornate
لاملیکورنات به حشراتی اشاره دارد که شاخک‌هایشان به صورت مسطح و گسترده است.
lamellicornes
لاملیکورن‌ها به خانواده‌ای از حشرات اشاره دارد که ویژگی‌های خاصی در سازگاری با محیط دارند.
lamellicornia
لاملیکورنیا به طبقه‌ای از سوسک‌ها اشاره دارد که ویژگی‌های خاصی دارند و در مطالعه تنوع زیستی مهم هستند.
lamellicornous
لاملیکورنوس به ویژگی‌هایی اشاره دارد که به سوسک‌ها و حشرات مشابه مربوط می‌شود.
lamelliferous
لاملریفروس به موجوداتی گفته می‌شود که دارای لامل‌ها یا ورقه‌های نازکی در ساختار خود هستند، به ویژه در زمینه‌های زیست‌شناسی.
lamelliform
لامل‌فرم به شکلی اشاره دارد که شبیه به ورقه‌ها یا لامل‌ها باشد، معمولاً در موجودات دریایی.
lamellirostral
لاملریسترال به پرندگانی اطلاق می‌شود که دارای منقارهای خاصی هستند که برای فیلتر کردن غذا طراحی شده‌اند.
lamellirostrate
لاملریسترات به شکل طوری اشاره دارد که دارای لامل‌ها یا لایه‌های باریک باشد که به کارایی کمک می‌کند.
lamellirostres
لاملریستر به گروهی از پرندگان گفته می‌شود که منقارهای خاصی برای تغذیه دارند.
lamelloid
لاملویید به موادی اطلاق می‌شود که دارای ویژگی‌های شبیه به ورقه‌های نازک یا لامل‌ها هستند.
lamellose
لاملوز، به ساختاری اطلاق می‌شود که در آن لایه‌ها یا ورقه‌های نازک وجود داشته باشد.
lamellosity
لاملوسیتی به ویژگی یا حالت داشتن لایه‌های نازک اشاره دارد.
lamellule
لاملول به ورقه‌های نازک یا لایه‌های کوچک اشاره دارد.
lameness
لنگش به عدم توانایی در راه رفتن به طور طبیعی به دلیل آسیب یا بیماری اشاره دارد.
lamenesses
لنگش‌ها به حالت‌های مختلف لنگش اشاره دارد که در حیوانات ممکن است وجود داشته باشد.
lamentabile
لامنتابیله به وضعیت یا شرایطی اشاره می‌کند که باعث تاسف و اندوه می‌شود.
lamentability
افسوس‌انگیزی، حالتی که باعث احساس غم و ناامیدی می‌شود.
lamentableness
حالتی که باعث احساس غم و نگرانی می‌شود.
lamentably
به‌طور افسوس‌انگیز، به شکلی که باعث ایجاد تأسف شود.
lamentational
مرتبط با غم و افسوس، معمولاً در بیان احساسات تلخ.
lamentatory
مرتبط با غم و شکایت، بیان احساس ناراحتی.
lamentedly
به شکلی افسوس‌انگیز، همراه با ناله و شکایت.
lamenter
شخصی که احساس ناراحتی یا غم را بیان می‌کند، معمولاً درباره‌ی فقدان یا ناامیدی صحبت می‌کند.
lamenters
شخصیت‌هایی که غم یا ناراحتی را ابراز می‌کنند، معمولاً در مراسم‌های یادبود یا سوگواری‌ها شرکت می‌کنند.
lamentful
حالت یا احساسی از غم و اندوه، معمولاً به یاد چیزی از دست رفته.
lamentingly
به طرز غمگین و ناراحت به بیان احساسات و افکار می‌پردازد.
lamentive
مربوط به ابراز اندوه، معمولاً در صدا یا موسیقی.
lamentory
چیزی که با غم و اندوه مرتبط است، معمولاً مورد استفاده در مباحث غم‌انگیز.
lamester
لامستر به فردی اطلاق می‌شود که در یک کار یا فعالیت کمتر از سایرین موفق یا کارآمد است.
lamestery
لامستری به معنای حالت یا وضعیت لامستر بودن است.
lameter
لامتر به فردی اشاره دارد که به طور خاص در یک زمینه موفق نیست، اما تلاش می‌کند.
lametta
لامتا رشته‌های نازکی از فلز یا مواد دیگر است که برای تزئین استفاده می‌شود.