liturgistical
liturgistical به جنبههای مختلف و علمی مرتبط با آیینهای مذهبی اشاره دارد.
liturgize
لیتورژی، به معنای برگزاری مراسم و آیینهای دینی است که به ویژه در کلیساها انجام میشود.
litus
لیتوس، به معنای حاشیه یا لبه یک سطح آبی است که ممکن است شامل اکوسیستمهای مختلف باشد.
lituus
لیتوس، ابزاری در شکل منحنی است که در مراسم مذهبی و غیبگویی در روم باستان استفاده میشده است.
litz
لیتز، نوعی سیم است که برای کاهش از دست رفتن سیگنال در فناوریهای الکتریکی استفاده میشود.
liukiu
لیوکیو، به یک منطقه جغرافیایی یا قومی اشاره دارد که دارای تاریخ و فرهنگ خاصی است.
liv
لیو، به عنوان یک اسم یا واژه، به معنای زندگی و سرزندگی است.
livability
زندگیپذیری به کیفیت زندگی در یک منطقه یا شهر اطلاق میشود که شامل عواملی چون دسترسی به امکانات، امنیت و شرایط زندگی است.
livableness
زندگیپذیری به ویژگیهایی اشاره دارد که باعث میشود یک مکان قابل سکونت و خوشایند باشد.
livably
به صورت زندگیپذیر به معنای این است که جایی به گونهای طراحی شده باشد که زندگی در آن راحت و خوشایند باشد.
liveability
زندگیپذیری به کیفیت محیطهای زندگی و شرایط اجتماعی در شهرها اشاره دارد.
liveableness
زندگیپذیری به کیفیت محیط و شرایطی اشاره دارد که برای سکونت مناسب و دلپذیر باشد.
livedo
لیدو به تغییر رنگ و الگوی خاص روی پوست ناشی از مشکلات عروقی اشاره دارد.
liveyer
لایور، فردی است که سبک خاصی از زندگی را انتخاب کرده و از آن پیروی میکند.
livelihead
سرزندهسر، فردی که پر از شور و زندگی است و ایدههای نو و انرژی مثبتی به فضا میآورد.
livelily
به طرز زنده، به معنای داشتن روحیه شاداب و فعال در زندگی و انجام فعالیتها به طریقی پر انرژی و شاداب است.
liveness
زنده بودن، اشاره به حالت زنده و پر نشاط یک رویداد یا عملکرد دارد.
livenesses
زنده بودنها، به حالتهای متفاوت زنده بودن در اجراها یا رویدادها اشاره دارد.
liverance
رهایی، به معنای آزاد شدن از استرس و مشکلات است.
liverberry
توت کبد، توتی نادر که در جنگلهایی خاص میروید و به دلیل خواص غذاییاش شناخته شده است.
liverberries
توتهای کبدی، میوههای نادر و مغذی که در جنگل میرویند و به سلامتی کمک میکنند.
livered
لورد، توصیف شخصی با روح بزرگ و دلسوز که به دیگران اهمیت میدهد.
liverhearted
دلرحم، توصیفی برای افرادی که همواره نسبت به دیگران دلسوز و مهربان هستند.
liverheartedness
دلرحمی، صفتی است که به ویژگیهای مثبت و مهربانی افراد اشاره دارد.
liverydom
لوردی، اصطلاحی برای توصیف اداره یک مکان، معمولاً در رابطه با کاروانها و بازارها.
liveried
به معنای داشتن لباس رسمی یا مخصوص، معمولاً در زمینه خدمات و میزبانی.
liveryless
به معنای بدون لباس رسمی یا مخصوص؛ غیر تزئینی.
livering
عمل آمادهسازی لباس یا لباس مخصوص برای اهداف خاص.
liverishness
حالتی که به طور عمومی به تنهایی یا احساس بدی اشاره دارد، معمولاً به بیماری مرتبط است.
liverleaf
نوعی گل که معمولاً در اوایل بهار شکوفا میشود.
liverleaves
برگهای گیاهی که مرتبط با گل کبدی هستند و معمولاً در مناطق سایهدار میرویند.
liverless
بدون کبد، به معنی عدم وجود کبد در غذا یا هر چیز دیگری.
liverpool
لیورپول، شهری در شمال غرب انگلستان که به عنوان زادگاه گروه بیتلز و به خاطر تیم فوتبالش شناخته میشود.
liverwurst
کبدسوسیس، سوسیس یا پاتهای که عمدتاً با استفاده از کبد حیوانات و ادویهها درست میشود.
liverwursts
کبدسوسیسها، جمع کبدسوسیس، به چندین نوع سوسیس ساخته شده از کبد اشاره دارد.
livest
پرشورترین، جذابترین یا فعالترین، به کلمهای اشاره دارد که برای توصیف حجم بالایی از انرژی یا فعالیت استفاده میشود.
liveth
عبارت قدیمی و رسمی برای زندگی کردن، به ویژه در متنهای مذهبی یا ادبی.
livetin
زندگی کردن به معنای وجود داشتن و تجربه کردن در یک مکان خاص.
livetrap
تله زنده، ابزاری برای捕 کردن حیوانات بدون آسیب رساندن به آنها.
livetrapped
زندهگیری شده به معنای تلهگذاری بر روی حیوانات و نگهداری آنها بدون آسیب.