monocoelia
نوعی حفره بدن که در برخی از موجودات زنده مشاهده میشود.
monocoelian
اشاره به موجوداتی که دارای حفرههای بدن مونوکولی هستند.
monocoelic
موجوداتی که دارای یک حفره واحد در ساختار خود هستند.
monocondyla
گونههایی که دارای یک مفصل واحد در اندامها هستند.
monocondylar
ساختاری که شامل یک مفصل واحد میشود و انعطافپذیری بیشتری را فراهم میکند.
monocondylian
ویژگیهایی که به ساختار مفصل واحد در مهرهداران مربوط میشود.
monocondylic
مفصلی که دارای یک مفصل واحد است و حرکات خاصی را تسهیل میکند.
monocondylous
موجوداتی که دارای یک مفصل واحد بوده و سازگاریهای خاصی دارند.
monocormic
مونوکورمیک به گونههایی اطلاق میشود که فقط یک ساقه اصلی دارند و معمولاً در گیاهشناسی به کار میرود.
monocotyl
مونوتیل به گیاهانی گفته میشود که در مرحله جنینی دارای یک لپه هستند.
monocotyledones
مونوتیلدونهها به گروهی از گیاهان اطلاق میشود که دارای یک لپهای هستند و شامل خانوادههای مختلفی میشوند.
monocotyledonous
به گیاهانی اطلاق میشود که یک لپه دارند و معمولاً ویژگیهای خاصی دارند.
monocrat
مونوکرات به فردی اطلاق میشود که بهصورت مطلق قدرت را در دست دارد و شفافیت یا مشورت در تصمیمگیری را نادیده میگیرد.
monocratic
مونوکراتیک به سیستمی اطلاق میشود که در آن یک شخص یا نهاد بهتنهایی کنترل تمامی تصمیمات را در دست دارد.
monocratis
مونوکراتیسم، نوعی نظام حکومتی است که در آن یک فرد به تنهایی کنترل و قدرت را در دست دارد.
monocrats
مونوکراتها، افرادی هستند که در یک نظام مونوکراتیک قدرت مطلق دارند.
monocrotic
مونوکروتیک به حالتی اطلاق میشود که در آن فقط یک جنبه یا شخصیت غالب وجود دارد.
monocrotism
مونوکروتیسم، نظریه یا حالت غالب بودن یک ویژگی خاص در تصمیمگیریها یا روشها است.
monocularity
مونوکولاریته، توانایی دیدن با یک چشم و تأثیرات آن بر درک بصری است.
monocularly
مونوکولار به حالت دیدن با یک چشم اشاره دارد.
monoculate
مونوکولیت، به افرادی اشاره دارد که تنها با یک چشم قادر به دیدن هستند.
monocule
مونوکول به چیزی اشاره دارد که تنها یک لایه یا یک چشم دارد.
monoculist
مونوکولیست به پزشکی گفته میشود که در حوزه بینایی با یک چشم تخصص دارد.
monoculous
مونوکولوس به موجوداتی اطلاق میشود که تنها یک چشم دارند.
monocultural
مونوکالچر به فرهنگی گفته میشود که تنها یک نوع فرهنگ غالب است.
monoculus
مونوکولوس به موجودی یا اصطلاحی اشاره دارد که تنها یک بخش بینایی دارد.
monodactyl
مونوDاکتیل به حیواناتی گفته میشود که فقط یک انگشت (یا یک دانه از انگشتان پا) دارند.
monodactyle
به ساختارهایی اطلاق میشود که بهطور خاص دارای یک انگشت یا دانهی انگشت پا هستند.
monodactylous
به موجوداتی اطلاق میشود که بهطور خاص دارای یک انگشت هستند.
monodelph
موجودی که دارای یک تخمدان است و در برخی از موجودات شناسایی میشود.
monodelphia
مونودلفیا، در زیستشناسی به گیاهانی اشاره دارد که در آنها کاسهها به صورت یک گروه یکنواخت و پیوسته تشکیل شدهاند.
monodelphian
مونودلفی، به خاصیتی در گیاهان اشاره دارد که در آن کاسهها به صورت یک گروه پیوسته شکل گرفتهاند.
monodelphic
مونودلفیک به ویژگیهایی در گیاهان اطلاق میشود که کاسهها بههم پیوسته و یکنواخت هستند.
monodelphous
مونودلفوس به گلی گفته میشود که کاسههای آن به صورت یکپارچه و یکنواخت شکل گرفتهاند.
monodermic
مونودرمیک به موجوداتی اطلاق میشود که فقط دارای یک لایه از بافت در ساختار خود هستند.
monodic
مونودیک به سبکی در موسیقی اطلاق میشود که فقط یک خط ملودی وجود دارد.
monodical
مربوط به یک نوع یا دسته، به ویژه در مورد ریاضیات و منطق، جایی که تخصیص یک مقدار یا خاصیت منحصر به فرد به هر عنصر وجود دارد.
monodically
به روشی که مختص یک نوع یا ویژگی خاص باشد، معمولاً در علوم یا ریاضیات استفاده میشود.