moonlikeness
کیفیت یا حالت شبیه به ماه.
moonling
موجودی خیالی یا شعرین که به طور معمول شبیه به ماه یا وابسته به آن است.
moonlitten
به طور خاص به نوری اشاره دارد که توسط نور ماه تأمین می‌شود.
moonman
مرد ماه، شخصیتی خیالی که معمولاً در داستان‌ها و افسانه‌ها از او یاد می‌شود.
moonmen
مردان ماه، چندین شخصیت خیالی از نوع مرد ماه، که معمولاً در افسانه‌ها و داستان‌ها به تصویر کشیده می‌شوند.
moonpath
راه ماه، نوری که توسط ماه در شب بر روی آب یا زمین می‌تابد و راهی زیبا به نظر می‌رسد.
moonpenny
سکه ماه، سکه‌ای خیالی که ممکن است در داستان‌ها به عنوان نماد خوش‌شانسی شناخته شود.
moonproof
ضدماه، اصطلاحی در دنیای علمی که به مواد یا تجهیزات طراحی‌شده برای مقاومت در برابر شرایط سخت فضایی اشاره دارد.
moonraking
برداشتن ماه، فعالیتی سنتی که در فرهنگ‌های مختلف در زمان ماه کامل انجام می‌شود.
moonsail
بادبانی که در شب به نور ماه درخشان می‌شود.
moonsails
چند بادبان که در شب زیر نور ماه درخشان هستند.
moonshade
سایه ایجاد شده توسط ماه که نور آن را فیلتر می‌کند.
moonshee
شخصی که در زمینه نجوم و هدایت سفرهای شبانه متخصص است.
moonshined
نور ماه که در یک مکان خاص تابیده و آن را روشن می‌کند.
moonshiny
حالتی که به شدت تحت تاثیر نور ماه قرار دارد.
moonshining
شیره‌سازی، تولید غیرقانونی مشروبات الکلی، به ویژه در مناطق دورافتاده و بدون نظارت.
moonsick
احساس گیجی یا کسالت به دلیل نداشتن خواب کافی یا تاثیرات طبیعی.
moonsickness
بیماری ناشی از تاثیرات ماه، به ویژه در ارتباط با سلامت روانی.
moonsif
رفتار نامنظم یا عجیب و غریب به خاطر تاثیر ماه.
moonstricken
احساس تحت تاثیر قرار گرفتن یا گیج شدن به خاطر ماه.
moontide
جزر و مدی که به علت نیروی گرانش ماه ایجاد می‌شود.
moonway
راهی که ماه در شب ایجاد می‌کند، نوری نرم که به زمین می‌تابد و مسیر را روشن می‌کند.
moonwalker
فردی که بر روی سطح ماه قدم می‌زند، معمولاً به فضانوردانی اطلاق می‌شود که بر روی ماه فرود آمده‌اند.
moonward
به سمت ماه، برای اشاره به جهتی که به سوی ماه می‌رود.
moonwards
به سمت ماه، به عنوان یک قید برای توصیف جهت نگاه.
moop
یک بازی یا فعالیت تفریحی که معمولاً در جمع و با هدف سرگرمی انجام می‌شود.
moorball
ورزشی یا بازی که معمولاً در زمین‌های باز و طبیعی بازی می‌شود و شامل حرکات تیمی است.
moorband
بند آبی، دیواری که برای کنترل یا هدایت آب در محیط‌های طبیعی ساخته می‌شود.
moorberry
توتی که در نواحی مرتع و دشت‌های مرتفع رشد می‌کند.
moorberries
جمع توت، میوه‌های کوچک و شیرینی که در محیط‌های مرتعی رشد می‌کنند.
moorbird
پرنده‌ای که در نواحی باتلاقی و مرتع زندگی می‌کند و ویژگی‌های خاصی دارد.
moorburner
به عمل سوزاندن گیاهان در مراتع به منظور بهبود و حفظ اکوسیستم و رشد گیاهان جدید اطلاق می‌شود.
moorburning
روند سوزاندن گیاهان در مناطق مرتعی با هدف مدیریت و حفظ اکوسیستم.
mooress
موورِس، گیاهانی که در زیر آب رشد می‌کنند و معمولاً در نواحی مرطوب و نزدیک به آب یافت می‌شوند.
moorflower
موورفلاور، گل‌هایی که در زمین‌های مرطوب و دشت‌های باز می‌رویند.
moorfowls
موورفول، پرندگانی که عمدتاً در زمین‌های مرطوب و دشت‌ها زندگی می‌کنند.
moory
مرطوب، اشاره به زمین‌هایی که با آب و نرمی پوشیده شده‌اند.
moorier
مرطوب‌تر، اشاره به ویژگی طبیعی زمین‌های مرطوب نسبت به دیگر مناطق.
mooriest
مرطوب‌ترین، اشاره به بالاترین میزان رطوبت در یک ناحیه مرطوب.
moorishly
به شیوه‌ای که به دشت‌های وسعت یافته و بیابان‌های سرسبز و خوب کیفیت دارد، اشاره می‌کند.