nonwondering
غیر حیران به حالتی اطلاق می‌شود که در آن شخص از چیزی شگفت‌زده یا متعجب نمی‌شود.
nonwoody
غیرچوبی به گیاهانی اطلاق می‌شود که ساقه‌ی سخت و چوبی ندارند.
nonworker
غیر کارگر به فردی اطلاق می‌شود که به طور مستقیم در شغل یا کار مشخصی مشغول نیست.
nonworkers
افرادی که در یک شغل رسمی مشغول به کار نیستند و به نوعی از فعالیت‌های اقتصادی دور هستند.
nonworking
به معنای غیرفعال یا بدون کارایی، معمولاً به وسایل یا ابزارهایی اطلاق می‌شود که دیگر کار نمی‌کنند.
nonworship
به فعالیت‌ها یا مراسم‌هایی اشاره دارد که در آنها هیچ نوع عبادت یا پرستش انجام نمی‌شود.
nonwoven
بخشی از مواد یا پارچه‌ها که به روش‌هایی مانند چسباندن یا فشرده کردن تولید می‌شوند و به هم بافته نشده‌اند.
nonwrinkleable
به پارچه یا لباسی اشاره دارد که پس از شستشو چروک نمی‌شود و ظاهر خود را حفظ می‌کند.
nonwrite
اشاره به حالتی دارد که در آن امکان نوشتن یا تغییر اطلاعات وجود ندارد.
nonzealous
غیرپرهیزگار به معنای عدم اشتیاق یا بی‌توجهی به موضوع خاص است.
nonzealously
به نحوی که نشان‌دهنده کمبود اشتیاق باشد.
nonzealousness
عدم اشتیاق، به معنی بی‌علاقگی به موضوع یا فعالیت خاص.
nonzebra
غیرزبره، به موجوداتی اشاره دارد که مشخصه‌های ظاهری زبره را ندارند.
nonzodiacal
غیرزودیاکال به تفکر، تحلیل یا مفاهیم مرتبط با زودیاک اشاره ندارد.
nonzonal
غیرزونی به مسائلی اشاره دارد که به منطقه یا دسته خاصی تعلق ندارند.
nonzonally
غیر زنجیری، به شکلی که در آن ترتیبی بر اساس زنجیرها وجود نداشته باشد.
nonzonate
غیر زنجیری، به معنای حذف یا بی‌توجهی به زنجیره‌های معمولی و مشخص.
nonzonated
غیر زنجیری، به معنای عدم داشتن ویژگی‌های زنجیری یا منطقی خاص.
nonzoologic
غیر زنجیروژیک، به معنای عدم ارتباط یا عدم تمرکز بر موجودات زنده و حیات جانوری.
nonzoological
غیر زنجیروژیک، به چیزی گفته می‌شود که به منابع و موجودات جانوری مرتبط نباشد.
nonzoologically
به شکلی غیر زنجیروژیک، به روشی که در آن جنبه‌های حیوانی نادیده گرفته شوند.
noo
نـو، صدایی کوتاه و ساده که ممکن است برای جلب توجه یا ابراز احساسات استفاده شود.
noodledom
نودلدوم، دنیایی از انواع و اقسام نودل‌ها و غذاهای نودلی را در بر می‌گیرد.
noodlehead
نودل‌هد، به فردی گفته می‌شود که احمقانه رفتار می‌کند یا کارهای بیفکری انجام می‌دهد.
noodleism
نودلیسم، فلسفه‌ای در آشپزی که تاکید بر سادگی و استفاده از نودل‌ها دارد.
nooked
جای دادن یا قرار دادن در مکانی دنج و راحت.
nookery
مکانی دنج و راحت که برای استراحت یا خواندن استفاده می‌شود.
nookeries
نونکری‌ها به مکان‌های دنج و راحتی اشاره دارد که معمولاً برای استراحت یا فعالیت‌های آرام استفاده می‌شود.
nookier
دنج‌تر به معنای احساس آرامش و راحتی بیشتری در یک فضا است.
nookies
نیکی‌ها به نوعی از شیرینی یا خوراکی‌های خوشمزه اشاره دارد.
nookiest
دنج‌ترین به معنی فضایی که بیشترین احساس راحتی و دنج بودن را دارد.
nooking
دنج شدن، به معنای ایجاد یک فضای راحت و آرام برای فعالیت‌های آرام است.
nooklet
نونکلت به یک فضای کوچک و دنج اشاره دارد که معمولاً برای استراحت یا فعالیت‌های آرام طراحی شده است.
nooklike
شبیه یک نیوک، فضایی دنج و راحت که برای استراحت یا مطالعه مناسب باشد.
noology
نولوژی، علمی که به بررسی و مطالعه ذهن و تفکر انسان می‌پردازد.
noological
نولوژیک، مرتبط با نولوژی و مطالعه ذهن و فرآیندهای تفکر.
noologist
نولوژیست، کسی که به مطالعه و تحقیق در زمینه نولوژی می‌پردازد.
noometry
نومتری، علمی که به اندازه‌گیری و تجزیه و تحلیل فرآیندهای ذهنی و شناختی می‌پردازد.
nooned
در ظهر، زمانی که آفتاب در بالاترین نقطه قرار دارد.
noonflower
گل ظهر، نوعی گیاه است که بیشتر در هنگام ظهر شکوفه می‌دهد و به خاطر زیبایی آن شناخته شده است.