orary
اوراری، یک سیستم یا فضا است که به نمایش نحوه کارکردهای سیارات و ستارهها در جهان کمک میکند.
oraria
اوراریا، نوعی شی یا مکان که به طور خاص برای مناسک و فعالیتهای مذهبی طراحی شده است.
orarian
اوراریان به یک گروه فرهنگی اشاره دارد که دارای سنتهای خاص خود است.
orarion
اوراریون، یک نوع پوشش مذهبی است که نشاندهنده مقام و روحانیت است.
orarium
اوراریوم، مکانی برای تجلیل و یادآوری سخنرانان و گویندگان بزرگ است.
oras
اوراز، مجموعهای از رسمها یا آیینهای خاص است که معمولاً در مراسمها انجام میشود.
orational
سخنوری، به مهارت و فن بیان در سخنرانی و انتقال محتوا اطلاق میشود.
orationer
سخنران، فردی است که بهطور خاص در سخنرانی عمومی و بیانیههای تاثیرگذار فعالیت میکند.
oratorial
سخنوری، به قابلیتهای فرد در ارائه و بیان سخنرانیها اشاره دارد.
oratorially
به شیوهای اطلاق میشود که به مهارتهای سخنرانی و بیان در سخنرانیها اشاره دارد.
oratorianism
اوراتوریانیسم یک مکتب فکری در زمینه سخنرانی است که بر اهمیت بلاغت و فن بیان تأکید دارد.
oratorianize
اوراتوریانی کردن به معنی افزایش توانایی در فن بیان و بلاغت است.
oratoric
اوراتوریک به ویژگیها و مهارتهای مرتبط با سخنرانی و بلاغت اشاره دارد.
oratorically
به طور اوراتوریک به معنی سخنرانی با بلاغت و مهارت در بیان است.
oratorium
اوراتوریوم مکانی است که به یادگیری و تمرین فن بیان و سخنرانی اختصاص دارد.
oratorize
سخنرانی کردن به معنای بیان افکار و ایدهها به شکلی مؤثر و بلاغت است.
oratorlike
شباهت به یک سخنور، با کیفیت و سبک خاصی در بیان مطالب.
oratorship
وضعیت و مقام یک سخنور، توانایی سخنرانی موثر و قانعکننده.
oratress
سخنوری زن، شخصی که به طور عمومی صحبت میکند و توانایی تأثیرگذاری دارد.
oratresses
جمع سخنور زن، افرادی که به طور عمومی صحبت میکنند و توانایی تأثیرگذاری دارند.
oratrices
جمع سخنور زن با تأکید بر مقام و تواناییهای ویژه.
oratrix
سخنور زن با تأکید بر مهارت و حضور قوی در صحبت کردن.
orbate
یک اصطلاح در شیمی که به مشخصههای خاصی در اتمها یا مولکولها اشاره دارد.
orbation
عمل چرخش به دور یک جسم، معمولاً در مورد سیارات و ماهوارهها.
orbed
به شکل گرد یا کروی اشاره دارد، غالباً در توصیف اجرام آسمانی.
orbell
یک شی تزئینی که معمولاً در معماری یا دکوراسیون استفاده میشود.
orby
به شکلی کروی یا گرد اشاره دارد، معمولاً در توصیف اشیا.
orbic
به اشکال گرد و کروی در هنر و طراحی اشاره دارد.
orbical
دائرهگون، دارای شکل یک دایره یا گوی.
orbicella
نوعی مرجان که در زیستگاههای دریایی گرمسیری یافت میشود.
orbiculares
ماهیچههایی که به دور یک قسمت بدن حلقه میزنند.
orbicularly
به معنای حرکت یا قرارگیری به شکل دایرهای یا در یک مدار گرد است.