outspy
جاسوسی کردن بر کسی یا چیزی به طوری که خود فرد نیز تحت نظر قرار نگیرد.
outspied
به معنای جاسوسی موفقیتآمیز، جایی که جاسوس به اطلاعاتی از هدف دست مییابد.
outspying
عمل جاسوسی به طوری که انسان به طور فعال در حال انجام آن است.
outspill
به معنای فاش کردن یا گفتن اطلاعاتی که نباید گفته شود.
outspin
به معنای تدوین یا بیان مجدد یک داستان به گونهای که تاثیر بیشتری داشته باشد.
outspinned
به معنای ایجاد یک روایت یا داستان جدید که از روایت قبلی بهتر باشد.
outspinning
از پیشی گرفتن یا برتر بودن در طراحی یا گسترش یک ایده یا داستان.
outspirit
برتر بودن یا تأثیرگذارتر بودن در روحیه یا حالت روحی یک گروه.
outspit
تفکردن به روشی که از دیگران پیشی بگیرد، به ویژه در یک مسابقه.
outsplendor
به معنای داشتن شکوه و زیبایی بیشتر از چیزی دیگر.
outspoke
به صورت واضح و شجاعانه صحبت کردن در مورد موضوعات.
outspokenly
به معنای بیان کردن نظرات یا احساسات به شکل صریح و بدون تردید.
outspokenness
صداقت، بیان بدون ترس و واضح نظرات، به ویژه در مسائل حساس.
outsport
برتری یافتن بر دیگران در فعالیتهای ورزشی.
outspout
لولهای که آب باران را از یک ساختار به دورتر هدایت میکند.
outsprang
از جا پریدن یا بیرون پریدن با سرعت یا قدرت.
outspring
پیدایش یا ایجاد چیزی به طور ناگهانی یا غیرمنتظره.
outsprue
بیان یا آزادسازی با شدت و قاطعیت.
outsprued
پاشیدن، به ویژه رنگها، روی سطحی به گونهای که به طور تصادفی توزیع شوند.
outspruing
پاشش یا پخش آب یا مایعات به صورت پراکنده و نازک.
outspue
بیان کردن یا ابراز کردن احساسات به صورت واضح و عمیق.
outspurn
رد کردن یا نپذیرفتن چیزی، به ویژه با نحوهای قاطع.
outspurt
فوران یا افزایش ناگهانی یک احساس یا واکنش.
outstagger
متعجب کردن یا شگفتزده کردن کسی به دلیل یک ماجرای غیرمنتظره.
outstaid
بیش از حد در جائی ماندن یا همراه بودن، به ویژه زمانی که دیگران تمایل به رفتن دارند.
outstair
مربوط به طبقات بالایی یک ساختمان یا مکان.
outstand
برجسته بودن، خود را در میان دیگران متمایز کردن.
outstander
شخصی که در یک موقعیت خاص توجه و تمایز بیشتری نسبت به دیگران دارد.
outstandingness
کیفیت یا حالت برجستگی، به خوبی و استثنائی بودن چیزی اشاره دارد.
outstands
برجسته بودن یا بهتر از دیگران عمل کردن در یک موقعیت، معمولاً در مورد مهارت یا عملکرد.
outstank
بدبو بودن بیشتر از چیزی یا کسی دیگر، معمولاً به دلیل شرایط نامناسب.
outstart
پیشی گرفتن از دیگران در آغاز یک رقابت یا پروژه.
outstarted
عمل پیشی گرفتن از دیگران در آغاز یک فعالیت یا چالش.
outstarter
شخص یا چیزی که ابتدا به راه میافتد یا شروع میکند.
outstarting
عمل شروع کردن یا پیشی گرفتن از دیگران در یک موقعیت یا روند.
outstartle
شگفتزده کردن به روشی که دیگران را بیشتر نسبت به ان صورت بگیرد.
outstartled
حالتی که کسی به شدت از یک رویداد غیرمنتظره متعجب شده است.
outstartling
رفتاری یا خبری که به طرز قابل توجهی بیشتر از حد انتظار شگفتانگیز است.
outstarts
اقدام به شروع یا آغاز به نحوی که توجه را جلب کند.