overattachment
وابستگی بیش از حد، پیوستگی عاطفی شدید به یک شخص یا شیء که میتواند اثرات منفی داشته باشد.
overattention
توجه بیش از حد به جزئیات یا موضوع خاص که میتواند به عدم توانایی در دیدن تصویر کلی منجر شود.
overattentively
به صورت بیش از حد توجه، در حالیکه ممکن است تأثیرات منفی بر روی دیگران یا خود داشته باشد.
overattentiveness
توجه بیش از حد به جزئیات یا مسائل خاص که ممکن است منجر به برهم زدن تعادل اجتماعی شود.
overattenuate
کاهش یا کم کردن بیش از حد یک سیگنال یا اثر به طوری که ممکن است اطلاعات مهمی از دست برود.
overattenuated
بیش از حد تضعیف شده، به حالتی اشاره دارد که سیگنال یا اطلاعات به قدری کاهش یافته که کیفیت و وضوح آن از بین رفته است.
overattenuating
بیش از حد تضعیف کردن، به فرایندی اشاره دارد که در آن شدت سیگنالها به طور غیرضروری کاهش مییابد.
overawning
سایبان بیش از حد، به اشاره به حالتی است که سایبان یا پوشش بیش از اندازهای اعمال شده باشد.
overbade
بیش از حد پیشنهاد دادن، به حالتی اشاره دارد که فرد در یک مناقصه مبلغی بیش از حد را پیشنهاد میدهد.
overbait
بیش از حد طعمه را بر روی قلاب قرار دادن که ممکن است باعث شود که ماهی از خوردن آن امتناع کند.
overballast
افزودن بیش از حد وزن به کشتی یا وسیلهای برای ایجاد تعادل بیشتر، که ممکن است خطرناک باشد.
overbanked
بیش از حد بانکدار به معنای این است که تعداد مشتریان یا حسابها در یک بانک بیش از آن چیزی است که معمولاً مورد نیاز است.
overbar
خطی که بالای یک نماد ریاضی قرار میگیرد تا نشان دهد که این نماد مقدار میانگین یا خاصی را نشان میدهد.
overbearingness
برتریطلبی، ویژگی شخصیتی که در آن فرد به شدت بر دیگران سلطه میجوید و فضایی برای نظر یا عمل آزاد نمیگذارد.