overpopulously
به طور بیش از حد پرجمعیت، به شکلی که جمعیت بیشتری از آنچه میتواند تحمل کند وجود داشته باشد.
overpopulousness
وضعیت بیش از حد پرجمعیت، حالت و ویژگی جمعیتی که تعداد آنها از ظرفیت و منابع موجود فراتر رفته است.
overpositively
به معنای ابراز احساسات یا دیدگاههای بسیار مثبت و خوشبینانه، حتی اگر در واقعیت ممکن است ناکافی باشد.
overpositiveness
وضعیت یا کیفیت ابراز احساسات بسیار مثبت و خوشبینانه به نحوی که ممکن است به صورت غیرواقعی به نظر برسد.
overpost
به معنای ارسال پستهای بیش از حد یا تکراری در یک پلتفرم، که میتواند به عنوان مزاحمت قلمداد شود.
overpot
به معنای قرار دادن یک گیاه در گلدانی بزرگتر از نیاز آن، که ممکن است به مشکلاتی در رشد منجر شود.
overpotent
بیش از حد قوی، به وضعیتی اطلاق میشود که یک ماده یا ترکیب از حد معمول قویتر است و میتواند تأثیرات غیرمنتظرهای به همراه داشته باشد.
overpotential
پتانسیل بیش از حد به تفاوت ولتاژ اشاره دارد که باید برای ایجاد یک واکنش الکتروشیمیایی یا فیزیکی خاص در یک سیستم اعمال شود.
overpotently
به طور بیش از حد قوی، به شیوهای که اثرات یا نتایج آنقدر قوی باشد که فراتر از انتظار معمول باشد.
overpotentness
بیش از حد قوی بودن، اشاره به حالت یا کیفیتی دارد که در آن یک ماده یا ترکیب از حد معمول قویتر است.
overpowerful
بیش از حد قوی، به حالتی اطلاق میشود که نیرویی یا تأثیر آنقدر قوی باشد که بر سایر نیروها یا تأثیرات حاکم شود.
overpracticing
بیش از حد تمرین کردن، به تمرینی اشاره دارد که به طور غیرضروری یا بیش از حد انجام میشود و میتواند اثرات منفی بر روی فرد داشته باشد.
overpray
دعا کردن بیش از حد، به عملی اشاره دارد که ممکن است در هنگام اضطراب یا نگرانی انجام شود و به وفور انجام میشود.
overpratice
بیش از حد تمرین کردن، به تکرار مکرر و بیش از حد حرکات یا سخنرانیها اشاره دارد که ممکن است به کیفیت نهایی آسیب برساند.
overpraticed
بیش از حد تمرین شده، به حالتی اشاره دارد که در آن چیزی به طور نامتناسبی تمرین شده و نتیجتاً از طراوت و تازگی آن کاسته میشود.
overpraticing
بیش از حد تمرین کردن به عادت غیر منطقی و بیش از اندازه تمرین کردن اشاره دارد که میتواند نتیجه خوبی نداشته باشد.
overpreach
دعا کردن بیش از حد، به سخنرانی یا تدبیر بیش از حد در مورد اصول دینی اشاره دارد که ممکن است بر روی افراد تأثیر منفی بگذارد.
overpresumptive
بیش از حد فرضی؛ به معنی این است که کسی در مورد مسائل قضاوتهای نادرست یا پیشداوریهای بیاساس داشته باشد.