overprosperity
رونق و شکوفایی بیش از حد، که ممکن است به مسائل اقتصادی منجر شود.
overprosperous
بسیار ثروتمند، رسیدن به سطح بالایی از ثروت و منابع اقتصادی.
overprosperously
به‌طرز بسیار موفق و ثروتمندانه.
overprosperousness
وضعیت بسیار ثروتمند بودن یا برخورداری از ثروت زیاد.
overprotection
حفاظت بیش از حد، نگهداری بیش از حد از کسی یا چیزی به طوری که آسیب‌پذیری او کاهش یابد.
overprotract
بیش از حد طولانی کردن چیزی، به‌ویژه یک جلسه یا بحث.
overprotraction
وضعیتی که در آن چیزی به طرز بیش از حدی طولانی می‌شود.
overproudly
رفتار یا گفتن چیزهایی به طور بیش از حد با افتخار یا تکبر.
overproudness
حالت یا کیفیت افتخار غیرمعمول و بیش از حد.
overprove
برای اثبات چیزی به‌طور مفرط و غیرضروری تلاش کردن.
overproved
چیزی که به‌طور مفرط اثبات شده است.
overprovender
شخص یا چیزی که غذای بیش از حد برای حیوانات یا موجودات دیگر فراهم می‌کند.
overprovide
بیش از حد نیاز یا ضروری ارائه دادن.
overprovided
بیش از حد ارائه دادن چیزی، به ویژه منابع یا خدمات، به طوری که نتیجه‌ای مثبت نداشته باشد یا باعث نارضایتی شود.
overprovident
بیش از حد آماده و مایل به ارائه کمک یا منابع به دیگران، به طوری که ممکن است منجر به وابستگی شود.
overprovidently
به طور بیش از حد آماده و مایل به ارائه کمک یا منابع، به ویژه در موقعیت‌های اجتماعی و رویدادها.
overprovidentness
وضعیت یا ویژگی بیش از حد آماده و مایل به ارائه کمک یا منابع، به طور خاص در تعاملات اجتماعی.
overproviding
عمل ارائه بیش از حد منابع یا خدمات، که ممکن است به نفع نباشد.
overproving
عمل بیش از حد ثابت کردن چیزی، که ممکن است موجب از دست دادن قاطعیت شود.
overprovision
بیش از حد تأمین کردن به معنای فراهم کردن منابع یا کالاهای بیشتر از آنچه که نیاز است می‌باشد.
overprovocation
تحریک بیش از حد به معنای ایجاد وضعیت یا رفتارهایی است که منجر به درگیری یا واکنش‌های شدید دیگران می‌شود.
overprovoke
بیش از حد تحریک کردن به معنای ایجاد کنش یا واکنش قوی‌تر از آنچه که معمول است می‌باشد.
overprovoked
بیش از حد تحریک شده به معنای آن است که فرد یا موجودی در پاسخ به یک تحریک یا فشار، واکنش شدیدتری از خود نشان داده است.
overprovoking
تحریک بیش از حد به معنای ایجاد فشار یا تحریک شدید بر روی شخص دیگری است که ممکن است به تنش منجر شود.
overprune
هرس بیش از حد به معنای کاهش بیش از اندازه شاخه‌ها یا برگ‌های یک گیاه است که ممکن است به سلامت آن آسیب برساند.
overpruned
کوتاه کردن بیش از حد درختان یا بوته‌ها به روشی که باعث آسیب به گیاه و جلوگیری از رشد طبیعی آن می‌شود.
overpruning
عملی که در آن گیاهان بیش از حد کوتاه می‌شوند و می‌تواند به آن‌ها آسیب برساند.
overpsychologize
تحلیل یا بررسی بیش از حد یک موضوع با استفاده از نظریات و مفاهیم روان‌شناسی.
overpsychologized
وضعیتی که در آن یک موضوع بیش از حد با نظریات روان‌شناسی تحلیل یا تفسیر شده باشد.
overpsychologizing
عملی که در آن یک موضوع به طور مفرط از طریق دیدگاه‌های روان‌شناسی تحلیل می‌شود.
overpublic
حالت یا شرایطی که در آن فرد به طور مفرط در فعالیت‌ها یا رفتارهای عمومی درگیر می‌شود.
overpublicity
تبلیغ بیش از حد، اشاره به وضعیتی دارد که یک محصول یا رویداد به طرز افراطی و غیرطبیعی تبلیغ می‌شود.
overpublicize
بیش از حد تبلیغ کردن، اشاره به عمل تبلیغ و ترویج چیزی به صورت افراطی دارد.
overpublicized
بیش از حد تبلیغ شده، مربوط به چیزی است که به طرز افراطی ترویج شده و نتیجه آن ممکن است منفی باشد.
overpublicizing
عملی که به طور مکرر و افراطی به ترویج چیزی می‌پردازد و می‌تواند اثرات منفی داشته باشد.
overpuff
بیش از حد فریبنده، به کار بردن ترفندهایی برای بزرگ‌نمایی یا جذاب جلوه دادن چیزی.
overpuissant
بیش از حد قدرتمند، به معنای داشتن قدرت یا نفوذ افراطی که ممکن است روابط را تحت تأثیر قرار دهد.
overpuissantly
به طور بسیار قوی و مؤثر عمل کردن، به ویژه در زمینه‌های رقابتی.
overpunish
تنبیه کردن به مقدار زیاد و بیشتر از حد لازم.
overpunishment
تنبیه کردن بیش از حد، که منجر به اثرات منفی می‌شود.