overtreading
زیادهروی در خواندن، به معنای خواندن بیشتر از آنچه که لازم است و ممکن است به درک نادرست اطلاعات بینجامد.
overtreatment
زیادهروی در درمان، به معنای ارائه درمانهای غیرضروری یا اضافی به یک بیمار که ممکن است به آسیب برساند.
overtrimme
زیادهروی در کوتاه کردن مو، به معنای بریدن بیش از حد موها که ممکن است نتیجه نامطلوبی داشته باشد.
overtrimmed
بهطور بیش از حد هرس شده، به وضعیتی اطلاق میشود که در آن گیاهان بیش از حد برش داده شدهاند و دچار آسیب شدهاند.
overtrimming
عمل بیحد هرس کردن، که از آن برای توصیف حذف بیش از حد قسمتهای گیاه استفاده میشود و میتواند آسیبهایی به همراه داشته باشد.
overtrims
کمکردن بیش از حد، بهویژه در مورد گیاهان یا چیزهای دیگر که موجب خرابی یا ناهمواری میشود.
overtrue
بیش از حد درست، واقعیتر از واقعیت، وقتی که چیزی به قدری درست است که از مرز واقعیت میگذرد.
overtruly
به طور بیش از حد صادقانه یا واقعی، اشاره به بیان احساسات یا حقایق به طرز بسیار راستگو و بدون هیچ گونه تعدیل.
overtrust
بیش از حد اعتماد کردن، اعتمادی که فراتر از واقعیت یا شواهد موجود باشد و ممکن است عواقب ناخوشایندی داشته باشد.
overtrustful
بیش از حد اعتماد کننده، فردی که به دیگران بیش از حد اعتماد میکند بدون اینکه شواهد کافی وجود داشته باشد.
overtrustfully
به طور بیش از حد اعتماد به نفس، اشاره به رفتار یا گفتاری که در آن فرد بدون احتیاط به دیگران اعتماد میکند.
overtrusting
بیش از حد اعتماد کردن به دیگران، به طور خاص به کسانی که ممکن است تحریف کنند یا صداقت نداشته باشند.
overtruthful
بیش از حد صادق بودن، به گونهای که ممکن است حقیقتها به طوری گفته شوند که موجب آسیب به دیگران شوند.
overtutor
معلمی که بهطور خاص برای راهنمایی و یاری دادن به دانشآموزان در زمینههای خاص فعالیت میکند.
overuberous
بسیار سرشار از تلاش یا فعالیت، به گونهای که ممکن است زیادهروی یا خستگی را به همراه داشته باشد.
overunionize
بیش از حد تشکیل اتحادیه کردن، یعنی به حدی اتحادیهها را برقرار کردن که ممکن است به پیچیدگیهایی بیانجامد.
overurbanize
بیش از حد شهری شدن به معنای افزایش شدید شهرنشینی است که میتواند به کاهش فضای سبز و کیفیت زندگی منجر شود.