penetrableness
نفوذپذیری، قابلیت یک ماده یا جسم به نفوذ یا اجازه ورود.
penetrably
به طور نفوذپذیر، به طوریکه اجازه عبور یا نفوذ را میدهد.
penetral
درونی، عمیق، و مرتبط با چیزهایی که به طور عمیق و پنهان وجود دارند.
penetralian
درونی و مرتبط با عمق موضوعات یا احساسات، معمولاً نشاندهنده معانی پیچیدهتر.
penetrameter
پنترامتر، ابزاری است که برای اندازهگیری مقاومت یک ماده در برابر نفوذ به کار میرود.
penetrancy
نفوذ، قابلیت یا توانایی ورود به یک ماده یا محیط.
penetrativity
نفوذپذیری، توانایی یک ماده برای نفوذ به دیگر مواد یا عبور از آنها.
penetrology
پنترو لوژی، مطالعه فرآیندهای نفوذ و تأثیر آنها بر مواد مختلف.
penetrolqgy
پنترو لوژی، یک اصطلاح کمتر شناخته شده در مورد مطالعه فرآیندهای نفوذ.
penfieldite
پن فیلدیت، یک ماده معدنی نادر با فرمول شیمیایی خاص.
penfold
پن فلد، نامی که معمولاً به ساختمانها یا مکانهای خاص اشاره میکند.
penful
پر از جوهر، به حالتی اشاره دارد که خودکاری به طور کامل با جوهر پر شده است.
penguinery
سبک هنری که شامل نقوش یا شخصیتهای پنگوئن و معمولاً طراحیهای ساده و بانمک است.
pengun
نوعی از پرندههای دریایی که به طور عمده در نیمکره جنوبی و به ویژه در قطب جنوب یافت میشود.
penhead
به طور عامیانه به فردی اطلاق میشود که کمی احمق یا نادان به نظر میرسد.
penholder
ابزاری برای نگهداشتن و مرتبسازی قلمها و خودکارها.
penial
وابسته به پنین یا آلت تناسلی مردانه.
peniaphobia
ترس غیرقابل کنترل و پایدار از فقر یا کمبود پول.
penible
سخت و مشکل، کاری که انجام آن نیازمند تلاش زیاد باشد.
penicil
نوعی میکروارگانیسم که در آزمایشها و مطالعات میکروبی استفاده میشود.
penicilium
نوعی کپک که نقش مهمی در تولید آنتیبیوتیکها دارد.
penicillation
عمل یا نتیجه پنسیلیته، بهویژه در مورد تحقیق یا تجزیه و تحلیل.
penicilliform
پنسیلیفرم، اشاره به شکل یا ساختار مشابه به شکل کلاژنی است که شبیه پنیسیلین میباشد.
penicillinic
پنیسیلینیک، مربوط به یا مشتق از پنیسیلین، یک نوع آنتیبیوتیک.
penicils
پنسیلها، ابزار نوشتاری با بدنه چوبی و مغزی گرافیت که برای نوشتن یا طراحی استفاده میشود.
penide
پناید، واژهای که در طبقهبندی گیاهان به کار میرود.
peninsularism
پنینسولاریسم، اشاره به یک رویکرد فرهنگی تمرکز بر شبه جزیرهها و ویژگیهای خاص آنها.
peninsularity
پنینسولاریته، اشاره به ویژگیهای جغرافیایی و اکولوژیکی نواحی شبه جزیرهای.
peninsulate
نیمه جزیره ای کردن، فرایند تبدیل یک ناحیه به شکل شبه جزیره.
penintime
زمانبندی فعالیتها به منظور بهبود کارآیی.
peninvariant
خواص نیمه غیر تغییر ناپذیر، ویژگیهایی که تحت تغییرات خاص ثابت میمانند.
penitencer
تنبیه کننده، فردی که به بازپروری و اصلاح افراد کمک میکند.
penitency
پشیمانی، احساس عذاب وجدان و تمایل به اصلاح خطاها.
penitentes
پشیماننماها، افرادی که برای نمایش پشیمانی و تعهد به آیینهای مذهبی میپردازند.